جبهه مشارکت ؛از اصلاح گری در قدرت تا جامعه محوری در سیاست

۵ آذر ۱۳۹۲

سالروز تاسیس جبهه مشارکت است. حزبی که از دل اصلاحات زاده شد و تلاش کرد تا به مرام آن وفادار بماند.
مشارکت یک ایدئولوژی (به معنای فراگیر آن به عنوان باوری که در صدد توضیح و تبیین همه چیز است) نیست. به تعبیری که از مصطفی تاج زاده به یادگار دارم، مشارکت یک “سَبک” است. سَبکی از سیاست که به اخلاق نتیجه گرا در سیاست قائل است. شاید به مصلحت هر راستی را در هرجایی نگوید، اما با دروغ مخالف است و اگر بداند که حرفی دروغ است، نه آن را می گوید و نه از آن دفاع می کند. مدیریت مشارکت بر اساس دموکراسی تشکیلاتی است. لابی های خودش را مثل هر دموکراسی دیگری دارد، اگرچه به اندازه دموکراسی های پیشرفته تر این لابی ها به فراکسیون تبدیل نشده اند، اما همین لابی ها، جریان ها، افراد شاخص و تاثیرگذار و اعضای کمتر شناخته شده اش درون ساز و کار دموکراتیکی که بر اساس اساسنامه شکل گرفته، به نحوی دموکراتیک درون خود تصمیم گیری می کنند. به همین دلیل کنگره های حزبی آن همواره محل رقابت جدی دیدگاه ها و افراد و حلقه های مختلف اعضا بود و برای کسب حق رای در کنگره ها، تلاش جدی بین اعضا دیده میشد. به همین دلیل است که در اتفاقی کمتر رایج در تاریخ سیاسی ایران، دبیرکل سابق این حزب (دکتر محمدرضا خاتمی) که دبیرکل واقعی حزب بود و هیچ دبیرکل در سایه و یا جمع دیگری او را هدایت نمی کرد به راحتی و پس از مدتی فعالیت از این سمت کنار می رود و دبیرکل بعدی (دکتر محسن میردامادی) دبیرکل واقعی بعدی می شود و دکتر خاتمی بدون هیچ ادعایی به عنوان عضوی برابر با سایر اعضا برای حضور در شورای مرکزی کاندیدا می شود و پس از رای آوری درست مانند دیگر اعضای شورای مرکزی و نه بیشتر ایفای نقش می کند.
مشارکت حزبی متشکل از اعضایی مسلمان است. اغلب اعضای آن و به خصوص چهره های شاخص آن مسلمانانی مومن و عامل به شریعتند. از حضور دموکراتیک دین و دینداران در عرصه عمومی دفاع می کنند اما حق ویژه برای دینداران و هیچ کس دیگری را در عرصه عمومی و سیاست قائل نیستند. شعار حزب “ایران برای همه ایرانیان” است و بر این اساس اعتقاد دارند که هر ایرانی سهم حقوقی برابر در اداره جامعه و حضور در عرصه عمومی دارد مگر به حکم قانون، (نه بر اساس اعتقاد و باور متفاوت که بر اساس اتهامی اثبات شده که منجر به تحدید برخی حقوق شود یا مسائلی همچون مجنون بودن) این حقش محدود شود.
مشارکت حزبی است که سابقه اش نشان می دهد که به اصلاح از بالا و درون حکومت بیش از اصلاح از پایین باور داشته و یا دست کم این مدل از سیاست ورزی را بهتر بلد است. اما به مرور زمان این حزب به مدل سیاست ورزی جامعه محور که اول بار سعید حجاریان از اعضای همین حزب آن را مطرح کرد، تمایل بیشتری پیدا کرد و وقوع جنبش سبز، این سیر را تشدید کرد.
جبهه مشارکت بدون شک بیشترین موضع گیری را در قبال مسائل سیاسی و مسائل کلان اقتصادی و اجتماعی کشور در سال های فعالیتش مطرح کرده است. طبعا در برخی از این موارد خطا داشته و برخی دیگر را در طول زمان دریافته که به درستی عمل کرده است. از جمله مواردی که در نقد درونی این حزب به آن انگشت گذاشه شد، انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بود که به اندازه کافی بر اجماع درونی اصلاح طلبان پافشاری نکردند و در روند واگرایی که در بین بقیه اصلاح طلبان نیز به وجود آمده بود، مشارکت کردند. اما پس از آن سیاستِ محوری مشارکت، تاکید بر حرکت اجماعی درون مجموعه اصلاح طلبان و توجه به تمایل اجتماعی بدنه اصلاحات در جامعه، معطوف به منافع ملی بوده است.
مشارکت اعضای شاخص فراوانی دارد که هر کدام می توانستند در یک مجموعه دیگری محور باشند. محسن میردامادی، سعید حجاریان، مصطفی تاج زاده، محمدرضا خاتمی، محمد نعیمی پور، علی شکوری راد، محسن صفایی فراهانی، عبدالله رمضان زاده، هادی خانیکی، صفدر حسینی، حمیدرضا جلائی پور، محمود حجتی، در مقطعی عباس عبدی و … و بسیاری دیگر از اعضای این حزب چهره های شاخص سیاسی و اجرایی کشور بوده اند که به جای محور شدن برای یک حرکت واگرا، به امر مدرن و توسعه یافته ای همچون کار حزبی گردن نهادند. این حزب البته باید بتواند که نسل بعدی متناسب با نسل اول کارکشته خود به جامعه معرفی کند، امری که به نظر می رسد از اولویت های آتی این مجموعه بشود و نسبت به گذشته که اشتغال در مسئولیت های فراوان اجرایی، آنها را از این مساله تا حدی غافل کرده بود، در آینده این مساله نیز از نقاط قوت آن شود.
مشارکت عضوی از جنبش دموکراسی خواهی و مدنی ایران است که در آخرین صورت آن، در قالب جنبش سبز رخ نمایی کرد. این حزب بابت همراهی با این جنبش مردمی متحمل هزینه های فراوانی شد. اغلب اعضای آن یا به زندان افتادند و یا تحت فشارهای متعددی قرار گرفتند. این حزب با وجود همه این فشارها و در تصمیمی متفاوت از برخی گروه های دیگرِ همراه، تصمیم بر ادامه موضع گیری و حضور فعال در عرصه عمومی گرفت و در سخت ترین روزهای برخورد با جنبش از موضع گیری و حمایت از حقوق مردم دست بر نداشت. این همراهی نه فقط انجام رسالت سیاسی و اجتماعی و افتخارآفرینی برای این حرب را به ارمغان آورد که برکات پیوستگی با جنبش، در دیدگاه و تحلیل و تجربه اعضای این حزب نیز ارتقاء قابل ملاحظه ای به بار آورد. در واقع می توان گفت که مشارکت جبهه مشارکت در جنبش سبز، بده بستانی از خیرات و برکات فکری و اعتقادی و تحلیلی بین این حزب و دیگر مشارکت کنندگان در جنبش به همراه داشت که انشالله تاثیرات آن در آینده نیز برای کشور و خود حزب هرچه بیشتر هویدا باشد.
و بالاخره مشارکت حزبی قانونی است. ادعای انحلال آن در هیچ محکمه ای اثبات نشده و هیچ دادگاهی برای این منظور تاکنون تشکیل نشده و اگر بود، قطعا باید حق دفاع برای این حزب در نظر گرفته می شد. یک بار برخلاف اختیاراتی که کمیسیون ماده ۱۰ احزاب دارد و بدون تذکر قبلی (براساس ماده ۱۷ قانون احزاب، حزبی که تخلف کرده، تذکر کتبی و اخطار می‌گیرد و سپس توقیف پروانه را صادر و تقاضای انحلال می‌کنند)، این کمیسیون پروانه حزب را توقیف کرد، مشارکت نیز به دادگاه شکایت کرد که در شعبه ۲۷ دادگستری به این مسئله رسیدگی شد و دادگاه به نفع مشارکت رای داد.
به گفته حسین کاشفی، رئیس خانه احراب “ماده ۱۳ قانون احزاب می‌گوید مرجع رسیدگی به تخلفات احزاب، محاکم دادگستری است. یک حزب یا تشکل سیاسی می‌تواند از تصمیم کمیسیون شکایت کند. رای صادر‌شده از کمیسیون ماده ۱۰ قطعی نیست، طبق قانون می‌توان شکایت کرد. وقتی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، پروانه حزب را توقیف کرد مشارکت به دادگاه شکایت کرد که در شعبه ۲۷ دادگستری به این مسئله رسیدگی شد و حکم را به نفع مشارکت تغییر دادند؛ اما بعد مانع اجرای آن شدند. براساس اصل ۱۶۸ رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی باید به صورت علنی و در محاکم دادگستری صورت گیرد. فرض کنیم کمیسیون ماده ۱۰ تقاضای انحلال حزب را داده باشد، این درخواست باید در محاکم عمومی و با حضور هیات‌منصفه و نماینده حزب بررسی شود که تاکنون چنین حکمی به مسئولان مشارکت ابلاغ نشده است. طبیعی است وقتی قانون برای شخصیت حقیقی پیش‌بینی داشتن وکیل می‌کند، برای یک حزب که داشتن وکیل طبیعی است. بگویند در کدام دادگاه حزب مشارکت محاکمه شده و حکم گرفته است. براساس قانون دادگاه انقلاب نمی‌تواند به احزاب قانونی و سیاسی کاری داشته باشد.”
سالروز تاسیس جبهه مشارکت را به همه اعضای این حزب، علاقمندان به توسعه و دموکراسی کشور و به خصوص به دبیرکل سرفراز در بند، دکتر محسن میردامادی و دیگر اعضای همچنان محبوس، تجسم شرافت در سیاست سید مصطفی تاج زاده و دیگر بزرگمرد محجوب، محمدحسین نعیمی پور تبریک می گویم.