۱۹ فروردین ۱۴۰۳
میگفت: «نوولی را که نوشته بودم یادت هست؟ (این قصهی کوتاهی بود که در پاریس نوشته و بعد پاره کرده بود اسمش عنکبوت لعنتشده بود...) گفت خیلی به زندگی خودم شبیه است... دیگر حالا از وقتی که رزمآرا را کشتهاند این چارتا بروبچههایی که اینجا توی سفارتخانهاند و اوایل سراغم میآمدند محلم نمیگذارند.»