برادر گرامی جناب آقای دکتر مصطفی تاجزاده دریا دل:سلام علیکم وقلبی لدیکمیادداشت زیبا و پرمحتوای جنابعالی را درباره دو موضوع جرم سیاسی ومشکلات اهل سنت مطالعه کردم. بدون شک حضرت عالی در تمام مراحل زندگی خود مدافع حقوق حقه هموطنان خود بوده اید. طبیعی است که آزاد اندیشی آزادمردی چون شما مرزهای مذهبی ،قومی وخط کشی های سیاسی را به رسمیت نمی شناسد و همه ساکنان کره خاکی را در بر می گیرد. بنابراین دور از انتظار نیست که شما بزرگمرد دربند ،علی رغم همه مشکلات جسمی و روحی به فکر هموطنان مظلومی باشید که به نام اسلام و اهل بیت مکرم ،مکرربر آنان جفا می رود. شاید اگرندای آزادی خواهی معدود کسانی مانند شما نبود وضع اهل سنت ایران خیلی بدتر از این می شد. الطاف جناب عالی در مورد این جانب که بدون توصیه و هماهنگی قبلی از حق تضییع شده من در اولین انتخابات شورای اسلامی شهر سنندج دفاع کرده بودید تنها یکی از چندین نمونه عدالت پیشگی شما می باشد. نامه پنج صفحه ای شما به آقای موحدی ساوجی که در آن در باره رد صلاحیت این جانب در انتخابات اولین شورای شهر سنندج نکات قابل ملاحظه ای را گوشزد فرموده بودید ونیز انتصاب فرمانداران وانتخاب شهرداران اهل سنت درمناطق مذکور از دیگر نمونه های خدمت خادمانه شما به این آب و خاک است.برادر بزرگوار ! کاش انقلابمان تا سر منزل نهایی مقصود پیش می رفت و گرد این همه ندانم کاری و بی عدالتی بر دامن کبریائیش نمی نشست. ای کاش اینگونه اخلاق و اسلام مان روز به روز ضعیف تر نمی شد ومرزها وحریم پاکی وپارسایی شکسته نمی شد. بنده بر این باورم تا زمانی که حجاب تاریک تعصب دیده ها را پوشانده وتبعیض ها وتحقیرها روا داشته می شود، مملکت ما روی آزادی وعدالت به خود نخواهد دید. دور نیست روزی که آه مظلومانی چون دانشجویان ستاره دار ومتخصصان بیکار که خود معلول گزینش های قرون وسطایی هستند، چشم ظالمان را کورکند.آقای تاجزاده شما فکر نکنید که این ظلم ها وحق کشی ها در حق کسانی است که نسبت به نظام و یا انقلاب بی تفاوت بوده اند، بلکه نارضایتی بیشتر در بین کسانی است که در پیروزی انقلاب نقش اساسی داشته و عزیزترین افراد خانواده شان فدای دفاع از انقلاب وایران شده اند. کسانی که امروز یا جلای وطن نموده، ممنوع الخروج شده و یا گوشه عافیت را از بیم مسائلی که خود می دانید اختیار کرده اند. شما بهتر از ما عملکرد شورای نگهبان را در رد صلاحیت افرادی که دلسوز ملت هستند وجایگاهی در بین مردم دارند می دانید. عملکردهایی که صرف نظر از همه تاکیدهای آیة الله خمینی در حفظ حرمت خانواده شهیدان وامثال آنان رخ داده است.اما این تعصب سنی ستیزانه و نامحرم تلقی کردن آنان البته مخصوص اصولگرایان نیست. کافی است که سه نکته از مجلس ششم را برایتان بازگو نمایم تا بدانید که فاصله اصلاح طلبان اسمی با اصلاح طلبان واقعی از زمین تا آسمان است. دراولین مراحل تشکیل کمیسیون های مجلس این جانب علاقه مند بودم در کمیسیون سیاست وامنیت ملی باشم اما دوستان اصلاح طلب به من رأی ندادند. 2- در کمیسیون فرهنگی علی رغم میل اینجانب به اصرار آقای دکتر پورنجاتی نامزد شدم اما در نهایت دوستان به یک نماینده غیر مسلمان رأی دادند و از رای دادن به این حقیر امتناع کردند. 3- در انتخاب هیئت رئیسه مجلس که اینجانب از کاندیداهای تصدی آن بودم، داستان کفن پوشی و امثال اینها مطرح شد در حالی که یک صد سال پیش از این در دوره دوم مجلس شورای ملی،میرزا اسدالله خان کردستانی نماینده سنندج عضو هیئات رئیسه مجلس بوده است. بگذریم از داستان انتصاب رئیس سازمان آب و فاضلاب در یکی از مراکز استان ها واعتراض هایی که پس از آن به وجود آمد. غرض از یادآوری این مسائل تذکر این نکته است که تا زمانی اصلاحات مذهبی در ایران انجام نشود وهمگی با عینک تعصبات پوچ به حقوق شهروندان بنگرند هیچ گونه تغییری در اوضاع صورت نخواهد گرفت وکشور عزیز ایران با محروم کردن یک چهارم از ساکنانش راه رشد وتوسعه را طی نخواهد کرد،،اما صرف نظر از تصمیمات مسئولین سؤال بنده از جنابعالی این است که آیا درست است که عده ای از هموطنان ما قربانی تبعیض وبی عدالتی بعضی دیگر باشند وهمه این ظلم ها به نام حضرت زهرا (رضی الله عنها)تمام شود؟ من کاری به دولت احمدی نژاد ندارم که کارنامه اعمال آن دولت در تمامی ابعاد برای ایرانیان آشکار است. مخاطب خاص بنده آقای روحانی و تیم همراه ایشان است که حداقل شش میلیون از آرای ایشان متعلق به اهل سنت است. آیا در یک کشور غیر اسلامی که عدل را از اصول مذهبی خود به شمار نمی آورد، حزبی که پشتوانه شش میلیون رأی داشته باشد حق شریک شدن در قدرت را ندارد؟ به نظر جنابعالی اگرآقای خاتمی هم برخی ملاحظات را اعمال نمی کردند اصلاح طلبان وضعیت بهتری نمی داشتند؟ در عربستان سعودی با آن حکومت استبدادی ومتعصب، شیعیان اسماعیلیه اززندگی مطلوبی برخوردار می باشند. اما بر عکس در نظام جهوری اسلامی که درخت آن باخون هم وطنان سنی وشیعه آبیاری شده برخی از افراد متعصب ناآگاه به مقتضیات زمان می پندارند که با اعمال فشار بر پیروان دیگر مذاهب می توان بر تعداد شیعیان افزود؟ آیا به فرض موفقیت وجود چنین اعتقادی که به خاطرکسب نان وحفظ جان بوده ارزشمند است؟ در طول تاریخ پیروان راستین اهل بیت مفتخراند که در مقابل ظلم واستبداد ایستادگی کرده اند وبه پیروی از مشی ائمه طرفدار مظلومان بوده اند اما با چنین منشی کسی می تواند از سیاست صفویان دفاع ویا به آن افتخارکند؟. امروز دنیا به دهکده کوچکی تبدیل شده که هیچ چیزی از دیده ها ی تیزبین پوشیده نمی ماند وحقایق چنان عریان شده اند که کسی نمی تواند آنها را بپوشاند، برادر ارجمند، من وامثال بنده نه در فکر مقامیم ونه در پی انباشتن جیب های خود از بیت المال، بلکه درد دین گریزی جوانان اهل سنت بویژه در کردستان که معلول سیاست های نادرست وبرخوردهای نامعقول برخی از مسئولین ومعرفی اسلام به عنوان نماد تعصب وسخت گیری وتبعیض است امان از ما بریده است که گذشته از تامین نان ومعاش ساده آنان وپرهیز از افتادن به دام های گوناگون مانند اعتیاد وافراط گرایی باید شب وروز در اندیشه نجات ایمان آنان بود که هم اکنون هزاران نفر از آنان در پی تامین معاش در داخل وخارج کشورآواره اند ،پرسش دیگری که باز هم دل هارا به خود مشغول کرده این است که آیا پس از سی وپنج سال جمهوری اسلامی نتوانسته است از میان پانزده ملیون اهل سنت امام جمعه ای ، وزیری،سفیری،استانداری،رئیس دانشگاهی ومدیرکل آموزش وپرورشی را تربیت کند ودر این زمینه افغانستان ویا عربستان سعودی را !!!در انظار جهانیان الگوی خود قرار دهد. امید است سخنان این جانب شما را بیش از پیش آزرده خاطر نگردانده باشد ومسئولین هم از باب النصیحة لأئمة المسلمین وامر به معروف ونهی از منکر توصیه هارا مد نظر قرار دهند.سربلند وبهروز باشیدبرادرتانجلال جلالی زاده
نامه به تاج زاده
۹ مهر ۱۳۹۲