«علیرضا ممقانی» را به نام «اعدامی زندهشده» میشناسند. کسی که به علت یکی از جرایم مربوط به مواد مخدر بازداشت شد. در زندان بجنورد به اعدام محکوم شد. در سال ۱۳۹۲ اعدام شد ولی پس از مدتی در سردخانه زنده شد. وبسایت تسنیم (وابسته به سپاه پاسداران) در سال ۱۳۹۶ گزارشی درباره آن منعکس کرد که در ادامه آن را بازتاب میدهیم.
آنچه در بازتاب چنین مطلبی مورد تاکید است، این است که مسئولان قضایی چه بیرحمانه با مسئله اعدام روبرو میشوند. حتی در گزارش خود وبسایت تسنیم نیز این بیرحمی دیده میشود و آنان با کسی که پس از اعدام زنده ماند ولی زندگی عادیاش کاملا مختل شد، به عنوان یک پدیده جذاب روبرو میشوند و به هیچعنوان تلاش نمیکنند جنبههای منفی این مسئله را بازتاب دهند که اساسا چرا باید چنین اتفاق تاسفبرانگیزی در کشور رخ دهد.
«پژمان پروین»، مدیر کل وقت زندانهای استان خراسان شمالی درباره این رخداد گفته بود: «بعد از انتقال علیرضا به سردخانه علایم حیاتی او برگشت و احیا صورت گرفت اما بهخاطر کمبود اکسیژن دچار آسیب مغزی جدی و حافظه درازمدت دچار اختلال شد. وضعیت جسمی مناسبی ندارد. برای امورات روزانه نیازمند حمایت است و این کارها عملاً بهعهده زندان افتاده است. وضعیت علیرضا بعد از اعدام و احیا، مقداری روی تکلم او تأثیر گذاشت».
پس از زندهماندن علیرضا ممقانی، مجازات او نیز تبدیل به حبس ابد شد و در نهایت نیز حکم او از حبس ابد نیز به ۲۰ سال حبس کاهش یافت. یعنی جای آنکه این محکوم را مورد حمایت ویژه قرار دهند و شرایط مناسبی برای او فراهم کنند، برای او حبس ابد صادر میکنند و سپس این حکم را نیز به ۲۰ سال میکاهند به حساب آنکه به این زندانی از مرگ بازگشته لطف کردهاند؛ در حالیکه وضعیت اسفناک زندانهای ایران به ویژه در شهرستانها بر همه پیداست.
تصویری از علیرضا ممقانی
وبسایت تسنیم در ادامه گزارش خود سخنان فردی به نام «امیر صدقی» را منعکس میکند که پزشک سازمان پزشکی قانونی بوده است. او که روز اجرای حکم علیرضا ممقانی در زندان اوین حضور داشته است درباره این رخداد میگوید: «ابتدا مسئول سردخانه متوجه شد و بعد به پزشک اورژانس خبر داد و بهسرعت عملیات احیا انجام شد. حدود دو ماه در کما بود. بعد علایم برگشت و هوشیاری را بهدست آورد. در اجرای حکم اعدام یکی از وظایفی که پزشکی قانونی دارد تأیید مرگ مجرم است... این موضوع مسبوق به سابقه بوده که فرد زنده شده باشد؛ برخی افراد هستند که سلولهای مغزی آنها بیش از ۳۰ دقیقه هم تحمل کمبود اکسیژن را دارد و قابل برگشت هستند، اینها جزو نوادر هستند. همزمان با علیرضا یکی دیگر اعدام شد و فوت کرد».
نکته تاسفبرانگیز اینجاست که این پزشک اذعان میکند که پس از این اتفاق پزشکی قانونی دستور داده است برای اینکه دیگر این رخداد پیش نیاید که کسی بعد از اعدام زنده بماند، شخصی که اعدام میشود حداقل یک ساعت باید روی دار بماند.
همین پزشک میگوید که آنان پس از حلقآویز شدن اعدامیها منتظر میمانند تا آنان به صورت قطعی فوت شوند: «تجربه به من نشان داده که معمولاً در ۵ دقیقه پس از اجرای حکم، فرد فوت میکند. ما هم حدود ۱۵ دقیقه برای قطعیت منتظر میمانیم و بعد معاینه میکنیم که در معاینه هم علایم فوت را داشت».
اگر به این گزارش سر زده شود دیده میشود که در هیچ جا از این گزارش دیده نمیشود که نویسنده این گزارش و افراد دخیل در مسئله، اصل مسئله یعنی حکم اعدام را مورد نقد قرار دهند و نه تنها چنین شیوهای ندارند بلکه حتی سازمان پزشکی قانونی دستور میدهد که برای اطمینان از مرگ افراد حلقآویز شده آنان باید یکساعت روی دار بمانند!
یک روایت از تاثیر مصیبتبار حکم اعدام
۶ آبان ۱۴۰۰