محبوبه فرحزادی؛ آموزگاری از جنس زندگی و مبارزه

۱۱ شهریور ۱۴۰۰

« به شعبه دو دادسرا اوین،  طبق احضاری قبلی رفتم و در حضور نصیرپور،  بازپرس، از تحصیل رایگان دفاع کردم و عدم اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی را به چالش کشیدم. از حقوق شهروندی‌ام و این که وقتی از اوین به من زنگ می‌زنند و تهدید و جو روانی ایجاد می‌کنند امنیت مرا به عنوان یک شهروند به خطر می‌اندازند گفتم و به آقای نصیرپور پیشنهاد مطالعه منشور حقوق شهروندی را دادم به عنوان یک زن، یک مادر، و یک معلم از "نه به ازدواج کودکان" دفاع کردم و گفتم جای کودک مدرسه و کلاس درس است، نه سفره عقد».
این روایت خانم محبوبه فرحزادی است؛ از جمله معلمان شجاعی که زندگی خود را عملا تبدیل به یک مبارزه کرده‌اند. این معلم بازنشسته از سال ۱۳۹۸ تاکنون چندین دفعه بازداشت و بازخوانده شده است و توسط نیروهای سرکوب بازجویی شده است. در یکی از این بازداشت‌ها او مجبور شد وثیقه‌ ۵۰ میلیون‌تومانی برای آزادی موقت خود نزد نیروهای سرکوب بگذارد. محبوبه فرحزادی علی‌رغم این مسائل در تجمعات حضور بسیار پررنگی دارد و با خانواده‌های زندانیان سیاسی روابط گرمی دارد و علی‌رغم تهدیدات امنیتی از این کوشش‌های آزادی‌خواهانه دست برنداشته است.
روایاتی که او از جلسات بازجویی خود می‌دهد جالب‌توجه است. وقتی یکی از بازجوهای او تلویحا او را تهدید می‌کند در پاسخ می‌گوید: « من حرف حق زده‌ام. درمان رایگان حق من است. به بازجویم گفتم که من نه بچه‌ام نه نوجوان و جوان. دو سال بیشتر عمر کنم، دو کیسه برنج بیشتر مصرف می‌کنم. دو سال کمتر، دو کیسه برنج کمتر مصرف می‌کنم. مهم این است که زندگی باکیفیت باشد». این نوع نگاه به زندگی و درعین‌حال کوشش برای زندگی بهتر، از امثال محبوبه فرحزادی یک الگو می‌سازد. الگویی که در عین بی‌تفاوتی به میزان عمر، از تلاش برای ایجاد یک ایران خوب دست برنمی‌دارند.

شجاعت خانم فرحزادی مقابل نیروهای سرکوب جالب‌توجه است. 
بازجویان و نیروهای دستگاه سرکوب نیز به شجاعت او واقف هستند و تا حدی به آن اذعان نیز کرده‌اند. این از خلال یکی از روایات فرحزادی از جلسات بازجویی پیدا است. او می‌گوید در جلسه بازجویی به جای آنکه پاسخ پرسش‌های کتبی آنان را بدهد مشغول نوشتن شعار روی کاغذ شد و آنگاه: «بازجو خودکار و ورقه را از من گرفت و دیگر به ‌من نداد. گفتم اگر خودکار و ورقه را به من بدهی، همین شعار را در چند صفحه می‌نویسم. بازجو در جوابم گفت: تو ما را دست انداختی. تو برای ما دردسر شدی. می‌ترسیم به تو دست بزنیم و بمیری بعدش مثل زهرا کاظمی برای ما باعث شر بشوی».
خانم فرحزادی عضو انجمن ندای زنان ایران نیز است. انجمنی که یک نهاد غیردولتی است و اینگونه خود را معرفی می‌کند: «ندای زنان ایران بازتاب تلاش‌ها، رنج‌ها، ناکامی‌ها و موفقیت‌های زنان در جامعه ایران است و می‌کوشد زنان را برای دست یافتن به یک زندگی بهتر در کوران معضلات و تبعیضات توانمندتر سازد». این انجمن چندین عضو کنشگر دارد که بیشتر آنان از جمله «اکرم نصیریان»، یا «ناهید شقاقی» بازداشت شده‌اند و تحت فشارهای امنیتی عملا مجبور شدند که از دامنه فعالیت خود بکاهند.