نوید بهبودی؛ ۲۳ سالگی در خون

۶ شهریور ۱۴۰۰

نوید بهبودی در شهریور ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمد ولی هنوز ۲۳ سال خود را تمام نکرده بود که نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی او را در قلعه حسن خان تهران در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ به قتل رساندند.
خانواده او تنها دو فرزند داشتند و نوید برادر بزرگ‌تر بود. از لحاظ تحصیلی بسیار موفق بود. دوره تحصیلات خود پیش از دانشگاه را در مدرسه تیزهوشان گذراند و در کنکور ریاضی‌فیزیک رتبه دو رقمی آورد و رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرد.
به علت برخورداری از جذابیت ظاهری مدتی نیز به عنوان مدل لباس‌های مردانه برای برای یک برند لباس ترکیه‌ای به نام «بازلی» فعالیت کرد. صفحه اینستاگرام او نشان می‌دهد این شغل را دوست داشت ولی گویا از میزان حقوقی که می‌پرداختند رضایتی نداشت و از آنجا بیرون آمد و به اصفهان رفت و در نمایشگاه بین‌المللی این شهر یک غرفه کتاب را می‌گرداند.
در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ برای حضور در مراسم عروسی یکی از دوستانش به قلعه حسن خان آمد. شهری که محل زندگی خانواده‌ نوید نیز بود و در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی به عنوان «شهر قدس» شناخته می‌شود. فردای آن روز یعنی ۲۶ آبان شهر مملو از حضور مردم معترض می‌شود. نیروهای سرکوب تیراندازی را آغاز می‌کنند و نوید به واسطه شلیک یکی از نیروهای لباس شخصی در خیابان عمارت در قلعه حسن خان، کشته می‌شود.
قلعه حسن خان از جمله شهرهایی بود که علی‌رغم کوچکی و میزان جمعیت بالنسبه پایین شهر، میزان بسیار بالایی از سرکوب و قتل معترضان را تحمل کرد. این شهر همان شهری است که «لیلا واثقی» - فرماندار آن - در آذر ۹۸ صراحتا گفته بود که او دستور قتل مردم را داده بود: «سینه سپر کرده بودند و می‌گفتند اگر می‌توانید ما را بزنید. چون می‌دانستند دستور شلیک را از بالا به نیروی انتظامی نداده‌اند. اما ما داده بودیم؛ من گفته بودم هر که از در فرمانداری به داخل وارد شد را بزنید». 
به هر روی در چنین جوی بود که نیروهای امنیتی پیکر نوید را به پزشکی قانونی کهریزک انتقال می‌دهند. در پزشکی قانونی به گفته یکی از نزدیکان خانواده، پیکر نوید را از چند ناحیه شکافته بودند.
یکی از نزدیکان خانواده بهبودی تاکید می‌کند که نیروهای سرکوب پیکر را به راحتی به خانواده تحویل ندادند. آن‌ها ابتدا از خانواده بهبودی تعهد گرفتند که پیکر نوید به هیچ عنوان نباید در قلعه حسن خان دفن شود. آن‌ها همچنین از این خانواده داغدار تعهد گرفتند که برای نوید هیچ مراسم یادبودی برگزار نشود. نیروهای سرکوب عملا خواستار آن بودند که پیکر نوید در زادگاه پدری یعنی روستای «مهویزان» در نزدیکی شهر «گوراب زرمیخ» در استان گیلان دفن شود.
آن‌ها حتی به خانواده اجازه ندادند که پیکر را خود خانواده به روستا برای دفن ببرند. یکی از نزدیکان خانواده در گفتگویی درباره کیفیت حمل پیکر نوید به روستا، روایت تاسف‌آوری از نحوه رفتار نیروهای سرکوب با کشته‌شدگان دارد.

نوید بهبودی به عنوان مدل لباس مردانه نیز فعالیت می‌کرد
این فرد در گفتگو با رادیو زمانه می‌گوید: «جنازه نوید را با هزار زور و زحمت به خانواده پس دادند. از خانواده تعهد گرفتند که باید جنازه را ببرید و در شهر خودتان دفن کنید. به آنها گفته بودند اگر بخواهید در شهر قدس دفن کنید ما خودمان دفن می‌کنیم. سه‌شنبه بعد از ظهر تا رسید صومعه‌سرا (شهری در نزدیکی روستای مهویزان) غروب شده بود، با یک ماشین اِل نود وانت بی‌نشان جنازه را آوردند. راننده گفته بود که با جنازه نوید جنازه دو نفر ناشناس دیگر هم بود که ماموران در راه آن دو جنازه دیگر را گم و گور کرده بودند. راننده به خانواده گفته بود افرادی که هنوز شناسایی نشدند را با یک جنازه شناسایی شده با هم در یک ماشین می‌اندازند و بعد در نیمه‌های راه در جاهای مختلفی دفن می‌کنند».
این روایت تنه می‌زند به سناریوی فیلم‌های هول‌آور و آخرالزمانی که جنازه‌ انسان‌ها کمترین ارزش ممکن را پیدا می‌کنند. در آبان ۹۸ نیز نیروهای سرکوب فقط به قتل ایرانیان معترض راضی نشدند بلکه پیکر آنان را همچون احشام در پشت وانت رها می‌کردند و در جاده و بیابان و کوره‌راه و روستا دفن می‌کردند.
به نظر می‌رسد اینکه خانواده‌های دادخواه آبان با چنین میزانی از اصرار خواستار دادخواهی و احقاق حق هستند ناشی از این باشد که خود نیز همانند خانواده نوید بهبودی تجربیاتی کم و بیش مشابه - از نظر نوع رفتار نیروهای سرکوب - از سر گذرانده‌اند و بر این اساس کمتر چیزی به اندازه دادخواهی آنان را قانع می‌کند.
نوید بهبودی صفحه اینستاگرام پرطرفداری داشت. پست‌هایی که آنجا می‌گذاشت بیشتر در حوزه مدلینگ و یا پست‌های شخصی بودند. نگاهی به متن‌هایی که او برای تصاویر اینستاگرامی خود می‌نوشت نشان می‌دهد او عمیقا سرشار از آرزو و شوق زندگی بود. در یکی از پست‌هایش پای تصویری از خود نوشته بود: «رویای بدون نقشه و برنامه،فقط يك آرزوئه». نوید راست می‌گفت؛ رویایی که برای آن برنامه نریخته شده باشد عملا یک آرزوست ولی دست‌کم در ایران حتی اگر برای رویایت برنامه ریخته باشی باید همیشه باید یک عامل تخریبی بیرونی را در نظر بگیری؛ جمهوری اسلامی. چنانکه کاخ آرزوهای نوید بهبودی با شلیک گلوله یک نیروی لباس شخصی ویران شد.