دادخواهی؛ آتشی که خاموشی نمی‌گیرد

۲۷ مرداد ۱۴۰۰

طی سال‌های اخیر دادخواهی خانواده‌های قربانیان سیاسی عقیدتی در ایران جان تازه‌ای گرفته است. البته که پیشینه‌ی جنبش دادخواهی در ایران را می‌توان به خانواده‌هایی که در دهه شصت، عزیزان خود را از دست دادند برگرداند.
«رضا معینی» - که در سازمان گزارشگران بدون مرز - فعالیت می‌کند در یادداشتی به پیشینه‌ی جنبش دادخواهی می‌پردازد و با اشاره به دادخواهی ”مادران خاوران” می‌نویسد: «مادرانی که در زیر سایه سنگین سرکوب بی‌رحم و همگانی پاسداران، نامه نوشتند و دادخواهی کردند و از همان دادگستری جمهوری اسلامی دادخواهی کردند. نامه‌ به حسن حبیبی وزیر دادگستری رژیم در سال ۱۳۶۷ امروز سندی تاریخ‌ساز شده است».
ولی نکته این است که از پس از دی ۹۶ و شعله‌کشیدن جنبش ملی که گرانیگاه‌هایی چون آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ را از سر گذرانده است و تاکنون ادامه دارد، نیروهای بسیاری به جنبش دیرین دادخواهی پیوسته‌اند. به عنوان نمونه خانواده‌های قربانیان هواپیمای اوکراینی خود یک نمونه از گروه‌هایی هستند که به صورت چشمگیری ابعاد کمی و کیفی جنبش دادخواهی را گسترش داده‌اند.
در سال ۱۳۹۹ بود که «حامد اسماعیلیون» که همسر و فرزند خود را در جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی از دست داده است، از تشکیل انجمنی متشکل از خانواده‌های قربانیان این جنایت خبر داد و هدف آن را «دادخواهی» این جنایت اعلام کرد. او پیش از این نیز گفته بود: «هیچ آرزو و هدفی جز دادخواهی ندارد و این آرزو و هدف را از سال ۹۸ به سال ۹۹ می‌برد».
نکته آنکه در این سال‌ها حمایت عمومی ایرانیان از جنبش دادخواهی نیز بسیار فراگیر شده است. به عنوان نمونه می‌توان به این اشاره کرد که وقتی در اسفند ۱۳۹۸ حامد اسماعیلیون خواستار حمایت عمومی ایرانیان از کمپین دادخواهی شد، صرفا در چهار روز نخست، بیش از ۷۰ هزار تن اولین نامه دادخواهی خانواده‌های قربانیان هواپیمای اوکراینی را امضا کردند.
نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی نیز از در واکنش برآمده است و تلاش کرده است با صرف بودجه حقیقت جنایت‌هایی که انجام شده را زیر سوال ببرد و با خلق روایت‌هایی جعلی، خود را در جای پرسشگر و مظلوم بنشاند. این رویکرد نسبتا جدید حمایت خامنه‌ای را نیز به دنبال دارد که وقتی پرسشگری از کشتار تابستان ۱۳۶۷ بالا گرفت، در خرداد ۱۳۹۶، طی یک سخنرانی، صراحتا جمهوری اسلامی را «شهید» خواند و کشته‌شدگان و قربانیان حکومت را «جلاد» خواند و گفت نباید جای شهید و جلاد عوض شود. 
در این میان شاید پرداختن به این پرسش نیز اهمیت فراوان داشته باشد که اساسا دادخواهی چیست و چه معنایی دارد و چه پیامدهایی می‌توان برای آن متصور شد و چه فوایدی می‌توان از آن انتظار داشت.

پرستو فروهر تاکید می‌کند جنبش دادخواهی، جنبش انتقام‌ نیست
«پرستو فروهر» که خود پدر و مادرش را در جریان قتل‌های زنجیره‌ای از دست داده است از دادخواهی تعریفی دارد که به نظر می‌رسد از آن می‌توان به عنوان تعریفی شایسته تحسین استفاده کرد؛ این تعریف بیشتر مهم می‌شود وقتی در نظر بگیریم کسی از آن تعریف بدست می‌خود که خود در پروسه دادخواهی فعال است و بیش از ۲۰ سال است که از آن کوتاه نیامده است.
پرستو فروهر در آبان ۹۸ در تعریف دادخواهی می‌گوید: «دادخواهی به این معنی است که حقایق افشا شود. تحقیقات درستی در مورد چگونگی انجام جرم صورت گیرد. ساختار فکری و سازمانی‌ که پدیدآورنده این جنایات بودند معرفی و افشا شود. آن زمان براساس واقعیت‌هایی که به دست آمده پرونده قضایی درستی می‌تواند تشکیل شود و در دادگاهی صالح به آن رسیدگی شود. این روند حق شهروندی من به عنوان یک بازمانده است».
نکته کلیدی اینجاست که پرستو فروهر بین دادخواهی و انتقام تفاوت می‌گذارد و می‌گوید: «در تمام این نوزده سال ما گفته‌ایم که انگیزه ما در پیگیری به هیچ‌وجع انتقام از عوامل آن قتل‌ها نیست. برای ما مسئله آشکار و افشا شدن آن ساختار فکری و سازمانی است که این قتل‌ها را به صورت سیستماتیک انسان‌های شریفی را که برای آزادی و عدالت در جامعه تلاش می‌کرند، آنچنان وحشیانه جانشان را بگیرد و موجی از وحشت و سرخوردگی پدید بیاورد. نیت هدف ما خونخواهی نیست، مساله باید این‌گونه هدایت شود که با افشاگری‌ها و درواقع دادخواهی پالایشی از خشونت صورت بگیرد تا کسی به‌خاطر عقیده‌ای متفاوت و دگراندیشی مثل پدر و مادر عزیز من سرنوشتی آنگونه نداشته باشند».
دادخواهی در جمهوری اسلامی البته بی‌هزینه نیست چنانکه «منوچهر بختیاری» که نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی فرزند او را در آبان ۹۸ به قتل رساندند، به «جرم» دادخواهی در تیر ۱۴۰۰ به سه سال و نیم زندان، دو سال و نیم تبعید و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. او خود به صراحت اعلام کرد که طرف دعوای او نه یک فرد یا شخص، که کلیت نظام جمهوری اسلامی است و بر این اساس «جرم» او نیز عملا دادخواهی است.