ساپورت، تهدید و خشونت

۱۷ شهریور ۱۳۹۲

نه محمود احمدی‌نژاد که زمانی ادعا کرد مشکل مملکت موی جوانان نیست، و نه حسن روحانی که در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داد که نخواهد گذاشت ماموری بی‌نام و نشان از دختران در خیابان بازخواست کند، هیچکدام مانع سیاست‌های سختگیرانه انتظامی و برخوردهای خشن نیروهای تندرو در مقابل پوشش زنان نشدند.

 با اینکه مدت کوتاهی از آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی می‌گذرد، اما بسیاری انتظار داشتند که برخوردهای تند با پوشش زنان با آغاز دوران ریاست جمهوری او کمتر شود و حضور گشت‌های ارشاد نامحسوس‌تر؛ اما در عمل، این اتفاق نیفتاد. زمینه‌سازی برای ادامه این برخوردها در رسانه‌های نزدیک به جریان اصول‌گرا ابتدا از طریق انتشار اخباری درباره کتک خوردن زنانی که اقدام به امر به معروف در زمینه حجاب کرده بودند آغاز شد و  اکنون در هفته‌های اخیر با تمرکز بر مدهای جدید پوشش زنان و انتشار اخبار و مطالبی در این زمینه در وبلاگ‌ها و رسانه‌های اصولگرایان و تندروها افزایش یافته و تبدیل به یک پدیده شده است.
نیروی انتظامی ایران هم به برخوردهای خیابانی اکتفا نمی‌کند و علاوه بر مستقر کردن ماموران و ون‌های گشت ارشاد در مراکز خرید، میدان‌ها، کنسرت‌ها و دیگر مراکز تجمع، طرح‌هایی نظیر نظارت بر واحدهای صنفی پوشاک را اجرا می‌کند. در نمونه‌ای از این طرح‌ها، اخیرا ۲۳۵ واحد صنفی که به گفته فرمانده نیروی انتظامی عرضه‌کننده پوشاک نامتعارف بوده‌اند، پلمپ شده‌اند.

در زمان‌‌های مختلف، هر لباسی که توجه زنان را جلب کرده، صرف نظر از تنگی و گشادی و میزان پوشانندگی، خلاف عرف و زننده تشخیص داده شده و شدیدترین برخوردها با آن صورت گرفته است. لباس‌هایی که ممکن است در حالت عادی و بنا بر اصول اسلامی پوشیده محسوب شوند، اگر بر اساس مد فراگیر شوند، معنای دیگری پیدا می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، حسین ساجدی‌نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران در تشریح جزئیات این طرح گفته است: «ضمن بازدید از ۲۶۳۰ واحد صنفی پوشاک، اقدام به پلمپ ۲۳۵ واحد صنفی مختلف و توجیه مالکان آن کرده و همچنین فروشگاه‌ها و واحدهای صنفی که اقدام به فروش علائم گروه‌های انحرافی می‌کردند نیز شناسایی و پس از صورت‌جلسه پلمپ شدند.»
چه کسی تن نمایی می‌کند؟
این روزها زنان ایرانی بار دیگر به پوشیدن جوراب شلواری، ساق یا به اصطلاح رایج این دوران «ساپورت» رو آورده‌اند.
این مد جدید که چندماهی است فراگیر شده، درست مانند مدهای دیگر حساسیت گروه‌های تندرو را برانگیخته؛ مشابه اتفاقی که درباره شلوارهای کمی کوتاه (برمودا)، صندل‌های تابستانی و چکمه‌های زمستانی در دوره‌های مختلف افتاده است. در زمان‌‌های مختلف، هر لباسی که توجه زنان را جلب کرده، صرف نظر از تنگی و گشادی و میزان پوشانندگی، خلاف عرف و زننده تشخیص داده شده و شدیدترین برخوردها با آن صورت گرفته است. لباس‌هایی که ممکن است در حالت عادی و بنا بر اصول اسلامی پوشیده محسوب شوند، اگر بر اساس مد فراگیر شوند، معنای دیگری پیدا می‌کنند.
در مورد ساپورت‌پوشی زنان اما شاید هیچ چیز به اندازه فعالیت مستمر فعالان تندروی عالم مجازی در برانگیختن حساسیت‌ها موثر نبوده است. وحید یامین‌پور، چهره اصول‌گرایی است که در صفحه گوگل پلاس خود درباره این پوشش زنان اظهارنظر کرده. او نوشته است: «زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی‌شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده‌اند. مسئله امروز ما این است که گاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است. زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جست‌وجو می‌کرد نه در نمایش تن. برای همین چشمی که به زن ایرانی می‌افتاد روی طرح و رنگ‌های پوشش می‌لغزید نه روی اندام و پوست و چهره‌اش. ولی زیبایی در زمانه ما در تن‌نمایی است. لباس خودش موضوعیتی ندارد، بلکه باید بتواند هر چه بیشتر تن انسان را بنمایاند یا زوایای بدن را یا پوست بدن را.»
با اینکه بخش‌های تندروی جامعه ایران جوامع غربی را متهم می‌کنند که وجود زنان را به تن تقلیل داده‌اند، اما به نظر می‌رسد در اظهار نظرهای رسمی مراجع مذهبی و نظریه‌پردازان گروه‌های تندرو نیز تاکید مدام بر تن، توصیف اندام زنانه و اینکه مردان در مقابل تن زنان قدرت کنترل ندارند، بیش از هر چیز زنان را به تن محدود می‌کند.

با اینکه بخش‌های تندروی جامعه ایران جوامع غربی را متهم می‌کنند که وجود زنان را به تن تقلیل داده‌اند، اما به نظر می‌رسد در اظهار نظرهای رسمی مراجع مذهبی و نظریه‌پردازان گروه‌های تندرو نیز تاکید مدام بر تن، توصیف اندام زنانه و اینکه مردان در مقابل تن زنان قدرت کنترل ندارند، بیش از هر چیز زنان را به تن محدود می‌کند.

این گروه که بیشترین حساسیت را به اندام زنان نشان می‌دهند، خود بیشترین دقت را در توصیف ویژگی‌های جنسی زنان به کار می‌گیرند. به عنوان مثال یکی از منتقدان ساپورت در توصیف آن نوشته است: «طراحان مد که بیکار ننشسته بودند روز به روز به جذابیت آن افزودند به‌گونه‌ای که دیگر ساپورت‌های تک‌رنگ به کنار رفته بود و این بار ساپورت‌هایی بر تن زنان دیده شد که گویی یک نقاش ماهر آنها را نقاشی کرده است و این نقش و نگار به‌گونه‌ای بود که چشم افراد کنجکاو را به راحتی به سوی خود جلب می‌کرد و صد البته این تغییر صرفاً نوعی پیشرفت در مد نبود بلکه یک نقشه زیرکانه بود برای جلب توجه نگاه‌ها به اندام تحتانی زنان ساپورت پوش.»
وحید یامین‌پور هم نوشته‌اش را اینطور ادامه داده است: «لباس در معنای مدرنش پوشش نیست، بلکه رهنمای نگاه به زیبایی‌های تن است. این قاعده در طراحی لباس چسبان مردانه هم رعایت می‌شود. آنچه امروز آن را ساپورت می‌نامیم ادامه همین تن‌نمایی است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن‌نمایی جستجو کنند چرا که در هیچ کجای تاریخ این سرزمین، حتی پیش از اسلام، تن محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است.»
البته این گفته یامین‌پور نیز محل مناقشه است چراکه نیروی قاهره رسمی و غیر رسمی همیشه با انواع رنگ‌ها و طرح‌ها، حتی آنها که برآمده از لباس‌های محلی و سنتی هستند مشکل داشته‌اند. آنها هر گونه تنوعی را برای زنان حرام دانسته و از سال‌های آغاز انقلاب، پوشش زنان را محدود به رنگ‌های تیره کرده‌اند. از نظر این گروه، رنگ‌های شاد و طرح‌های گوناگون «جلب توجه» می‌کنند و «برانگیزاننده» هستند و چادر به دلیل سیاهی و بی‌طرحی مناسب‌ترین پوشش تشخیص داده شده است؛ چیزی که خود یامین‌پور هم به آن اشاره کرده: «برای مذهبی‌ترها، چادر، پوششی ضد ارتباطی است که هم اندام را از نگاه دیگران می‌پوشاند و هم جلوی لغزیدن نگاه روی زیبایی‌های پوشش را می‌گیرد. هر چند در انواع چادری‌های امروزین، دختران چادری چه در نقش‌های ریز روی چادر، چه در جنس آن و چه در پوشیدن روسری‌های رنگی قابل مشاهده زیر چادر، بار دیگر به زیبایی‌های پوشش روی آورده‌اند.»
واژه‌پردازی و پروژه‌سازی
برای منتقدانی که از حضور چشمگیر زنان و دختران ساپورت پوش برآشفته شده‌اند، حتی نام این پوشش هم محل بحث است. نویسنده وبلاگی به نام «شنود»، در آخرین به‌روز رسانی وبلاگ خود نوشته: «این از خاصیت‌های جامعه آوانگارد و مدپرست است که برای ذائقه‌سازی و هویت‌بخشی به پدیده‌های نو و گاه ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می‌کنند.»

نفی و نادیده گرفتن مالکیت زن بر بدن خود، تنها در قوانین نابرابر و شیوه‌های اعمال خشونت از سوی همسران و پدران و برادران صورت نمی‌گیرد، بلکه باورها و سنت‌های مذهبی در قدم نخست، با سلب حق انتخاب پوشش، زنان را در وضعیتی نابرابر قرار می‌دهند.

او در ادامه این پوشش را به زنان خیابانی نسبت داده که «از زمستان ۱۳۹۱»، در «حرکتی کاملاً مشکوک و سیستماتیک»، اقدام به پوشیدن جوراب شلواری‌هایی کردند که «منظره بدن‌نمای از زانو به پایین این پوشش‌ها قدری عجیب می‌نمود.»
این نوشته و نوشته‌های مشابه، در عین توصیف دقیق اندام زنان و «باربی» خواندن و تحریک‌آمیز دانستن آن، خواستار برخورد نیروهای انتظامی و مردمی با این نوع پوشش هستند.
در ادامه این تبلیغات، برخی از سایت‌های متعلق به گروه‌های تندرو گزارش داده‌اند که روی برخی از این ساپورت‌ها، نقش پرچم اسرائیل وجود داشته و دو دختر جوان در میدان ونک با این نوع ساپورت‌ها دستگیر شده‌اند. این منتقدان که به سرعت اقدام به واژه‌سازی و ایجاد بار معنایی برای شدت بخشیدن به تبلیغات خود می‌کنند، ساپورت پوشیدن زنان را پروژه‌ای موسوم به «اندام‌نمایی» نامیده‌اند. آنها ساپورت را با مسائل سیاسی داخلی و خارجی نیز آمیخته‌اند و رسانه‌های داخلی را متهم به سکوت در مقابل این قضیه کرده‌اند.
به‌عنوان مثال، نویسنده یکی از این وبلاگ‌ها از نام ساپورت رمزگشایی کرده و ادعا کرده که این نامگذاری از سوی فرهنگسازان و سیاستمداران غربی به طراحان مد القا شده است چون «جوراب و ساق شلواری از دید زنان مسلمان قابل استفاده به‌عنوان پوشش اصلی نبود چرا که به‌راحتی اندام توسط مردان نامحرم قابل مشاهده است اما کلمه ساپورت با توجه به معنی آن کاملا ذهنیت زنان را تغییر خواهد داد به گونه‌ای که معنی این کلمه آنان را مجاز به استفاده از این پوشش به عنوان لباس اصلی خواهد نمود.»
این تعبیر البته ملایم‌تر از تعبیر دیگری است که این کلمه را مخفف کلمات «سکس» و «آزاد» به اضافه کلمه «پورت» دانسته؛ یعنی دروازه سکس آزاد.
در بخش دیگری از اظهارنظرهای مخالفان این مد جدید، سایت‌های فارسی زبان خارج از ایران متهم شده‌اند که قصد دارند با انتشار گزارش‌هایی در زمینه مد و پوشش زنان در ایران، باعث استحاله فکری و فرهنگی زنان شوند و به خصوص، در این زمینه به سایت دویچه وله اشاره کرده‌اند که در ماه‌های گذشته گزارش‌هایی درباره حجاب در ایران منتشر کرده است. در این اظهارنظرها، طراحان مد داخلی متهم شده‌اند که قصد دارند لباس‌های نامناسب و غیرمتعارف را به عنوان جایگزین چادر که دست و پا گیر تلقی می‌شود، به زنان معرفی کنند.
خشونت و ابژه‌سازی جنسی زنان
هرچند در مقابل دیدگاهی که معتقد است حکومت اسلامی از حجاب به عنوان ابزار کنترل بدن زنان استفاده می‌کند، گروه دیگری از فمینیست‌ها هم معتقدند که ابژه‌سازی جنسی زنان خارج از نظام‌های ایدئولوژیک، از طریق موسسات مد و لباس و رسانه‌های جهانی به شیوه‌ای دیگر صورت می‌گیرد و همچنان زنان را به عنوان ابژه‌های جنسی برای لذت‌جویی بیشتر مردان نگه می‌دارد، اما حق انتخاب پوشش همواره یکی از اولین نشانه‌های کنترل زن بر بدن خود تلقی می‌شود.
حکومت ایران سال‌هاست با تکیه بر سنت و مذهب، تن زنان را به میدان نبرد باورها و عقیده‌ها تبدیل کرده است. نفی و نادیده گرفتن مالکیت زن بر بدن خود، تنها در قوانین نابرابر و شیوه‌های اعمال خشونت از سوی همسران و پدران و برادران صورت نمی‌گیرد، بلکه باورها و سنت‌های مذهبی در قدم نخست، با سلب حق انتخاب پوشش، زنان را در وضعیتی نابرابر قرار می‌دهند تا در ادامه با اعمال خشونت‌های آشکاری نظیر برخوردهای خیابانی با پوشش زنان، زمینه‌ساز انواع خشونت‌های ساختاری در نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه شوند.