خاطرات دکتر حسن روحانی

۲۷ مرداد ۱۳۹۲

خاطره نویسی بخشی از تاریخ نگاری است که از دریچه نگاه خاطره نویس به بازگویی رخدادها و وقایع پرداخته می شود. با مطالعه کتابهای خاطرات می توان به زوایا و نکاتی از تاریخ پی برد که در کتب تاریخی کمتر بدانها توجه و پرداخته می شود. تصویری که از زندگی و روابط درونی و اجتماعی و کسب و کار و نظام آموزشی و... در این خاطرات ارائه می شود خواننده را به درون تاریخ و دوران گذشته و روابط خرد جامعه می کشاند در حالیکه غالب کتب تاریخی بیشتر از فراز جامعه و در پی بازتاب دادن روند تحولات کلان و تعلیل و تحلیل آنند.خاطره نویسی به عنوان بخشی از تاریخ و توسط افرادی که به گونه ای در روند تحولات جامعه در مقطعی بازیگر و نقش داشته اند قدمت چندانی در ایران ندارد، و می شود گفت توجه به این امر از میانه عصر قاجار و در پی آشنایی ایرانیان درس خوانده با فضای فکری اروپا و رواج این مقوله در دیار غرب شروع شد، و به ویژه رخداد جنبش مشروطیت و پیامدهای آن برخی بازیگران در این واقعه تاریخی را به نوشتن خاطرات خود واداشت. در این باره می توان به نوشته هایی از قبیل " خاطرات حاج سیاح "، " حیات یحیی "، " تاریخ بیداری ایرانیان "، و...اشاره کرد. با همه این احوال سنت خاطره نویسی در ایران نتوانست به گونه ای مقبولیت و عمومیت یابد که به ویژه غالب نخبگان و دولتمردان تاریخ معاصر را به انجام اینکار تشویق و ترغیب نماید، و البته حاکمیت دوباره فضای استبداد پس از مشروطیت نیز جرئتی برای انجام اینکار باقی نگذاشت! از معدود دولتمردانی همچون عَلَم، وزیر دربار محمدرضا شاه پهلوی، هم که بخود جرئت نوشتن خاطرات روزانه شان را در دوران مسئولیت وزارت بخود داد، این نوشته ها را در صندوق امانات بانکی در سوئیس نهاد تا سالها پس از مرگش و سقوط رژیم پهلوی انتشار یابد، و الحق و الانصاف یکی از بهترین منابع برای شناخت عملکرد رژیم پهلوی، آنهم از درونی ترین لایه اش یعنی کاخ و دربار، " خاطرات عَلَم " این غلام خانه زاد پهلوی است.پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو جریان به این خاطرات نویسی در بین ایرانیان دامن زد. جریان اول به ایرانیانی تعلق داشت که بواسطه رخداد انقلاب از ایران خارج شده بودند و در فضای جدید به خاطره نویسی پناه آوردند. اجرای " پروژه تاریخ شفاهی ایران " دانشگاه هاروارد هم به این جریان دامن زد. اجرای این پروژه که از سال ۱۳۶۰ شروع و بمدت ۱۴ سال انجام گرفت، و در مجموع با ۱۳۴ نفر از بازیگران سیاسی و دولتمردان زمان پهلوی مصاحبه شد، و برپایه توافق انجام شده برخی از این مصاحبه ها تاکنون بصورت کتاب انتشار یافته است، شیوه جدیدی از خاطره نویسی را که با مذاق ایرانیان بیشتر سازگار بود، رواج داده و باعث رونق بخشی به این شیوه در ثبت و ضبط خاطرات شد. جریان دوم به نهادهای رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی ایران و برخی دولتمردان آن تعلق دارد که در پی تاریخ نویسی برای انقلاب اسلامی برآمدند، و این نهادها در ادامه با نوعی کپی برداری از پروژه تاریخ شفاهی تلاش کردند تا از طریق مصاحبه با بازیگران دوران انقلاب به این هدف خود دست یابند، و از اینروست که از سالهای دهه ۷۰ به اینطرف شاهد پی در پی انتشار کتابهای خاطرات بدینگونه بوده ایم.انتشار رو به تزاید کتابهای خاطرات در داخل و خارج ایران از زبان افرادی که در شکل گیری تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نقش داشته اند قطعا اقدام مبارکی است اما باید توجه داشت که همه گویندگان این خاطرات با نگاهی پسینی به بازگویی خاطرات خود از گذشته پرداخته و غبار زمان ذهن آنانرا جهت داده است، و دیگر اینکه اینگونه خاطرات را نباید همسنگ با خاطراتی دانست که بطور روزانه و در زمان وقوع ( همانند خاطرات عَلَم در زمان رژیم پهلوی یا خاطرات هاشمی رفسنجانی در جمهوری اسلامی ) برشته تحریر درآمده و بعدها انتشار یافته¬ است. فاصله گیری از گذشته و نگاه پسینی به رخدادها در بازگویی خاطرات موجبات برجسته کردن برخی وقایع و فراموشی برخی دیگر را فراهم می آورد، و بعضا قالبی یکسویه و جانبدارانه به خاطرات می دهد، اما اگر خوانش این خاطراتها در مجموع پیگیری و در ارتباط با کتب تاریخی هر مقطع مورد توجه و تامل قرار گیرد آنگاه می توان آنها را همانند کتب کمک درسی برای باز شناسی هر چه بهتر فضای رخدادهای تاریخی معاصر دانست، و به ویژه می توان از آنها برای شناخت روابط درونی و خرد جامعه بهره برد.کتاب « خاطرات دکتر حسن روحانی » انقلاب اسلامی ( ۱۳۵۷ – ۱۳۴۱ ) جلد اول، منتشره در سال ۱۳۸۷ توسط مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، از نوع " تاریخ شفاهی " با نگاهی پسینی و طبعا جانبدارانه است اما از لابلای سطور این خاطرات می توان به تصویری از فضای جامعه ایران از دهه سی به اینطرف تا رخداد انقلاب اسلامی در سال ۵۷ دست یافت، و به ویژه به شناخت بهتر شرایط و محیطی که روحانی در آن پرورش و آموزش و تربیت یافته، و حال دست تقدیر او را در مسند ریاست جمهوری ایران نشانده است، رسید.با خواندن این خاطرات در می یابیم که پایگاه اجتماعی روحانی، همانند بسیاری از روحانیون که پس از انقلاب به مقامات حکومتی رسیده اند، پایگاهی روستایی بوده است، و وی به خانواده ای پیشه ور و ساده زیست تعلق داشته است به گونه ای که پس از ورود به دبستان برای تامین هزینه تحصیلش ناچار از کار در تابستانها بوده است. روحانی با شاگرد اولی دوران دبستان را پشت سر می گذارد ( فصل اول؛ دوران دبستان و کودکی )، و تصمیم می گیرد در سن ۱۲ سالگی وارد حوزه علمیه سمنان و تحصیل علوم دینی شود. تصویری که در این فصل ارائه می شود بخوبی خواننده را با فضا و جو مذهبی آنزمان سمنان و رقابتی که بین علمای شهر برای ریاست دینی و ارتباط با مقامات حکومتی، و همچنین شیوه آموزشی علوم دینی، آشنا می کند ( فصل دوم؛ آغاز طلبگی ( حوزه علمیه سمنان)).روحانی پس از یکسال تحصیل در حوزه علمیه سمنان تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل به قم رود. وی در مدرسه علوی زیر نظر آیت الله گلپایگانی سکنی می گزیند و تحصیلش را در قالب برنامه ریزی نوین آموزشی که توسط آیت الله بهشتی برای این مدرسه طراحی شده بود، ادامه می دهد. توضیحاتی که وی از فضای مدرسه و حوزه علمیه قم و این برنامه جدید آموزشی و چالش هایی که پیرامون آن در حوزه قم بوجود آمده بود، می دهد بسیار جالب توجه است. در همین دوران است که حوزه علمیه قم و در راس آن مراجع تقلید و بطور برجسته آیت الله خمینی وارد درگیری سیاسی با دولت عَلَم بر سر موضوع سوگند به کتابهای آسمانی بجای قرآن در مصوبه دولت برای انجمن های ایالتی و ولایتی می شوند و روحانی هم که طلبه ای نوجوان بوده است متاثر از این جریان شده و به گونه ای وارد عالم سیاست می شود. روحانی مقام شاگرد اولی خود را در دوره آموزش دینی حفظ می کند اما اوج گیری رویارویی سیاسی مراجع با شاه بر سر انقلاب سفید و رخداد قیام ۱۵ خرداد در اعتراض به بازداشت و زندانی کردن آیت الله خمینی بهمراه اختلاف دیدگاهی که بین آیت الله بهشتی و آیت الله گلپایگانی بر سر ادامه برنامه ریزی نوین آموزشی پیش می آید، اجرای این برنامه آموزشی پس از دوسال متوقف می شود و وی با ترک مدرسه علوی برای ادامه تحصیل ناچار از پیگیری شیوه سنتی آموزشی در حوزه علمیه قم می شود ( فصل سوم؛ ورود به مدرسه آیت الله گلپایگانی ).فصل چهارم خاطرات با عنوان " آغاز نهضت اسلامی "، فصل پنجم با عنوان " حضرت امام در راس نهضت اسلامی "، فصل ششم با عنوان " مبارزه با استعمار خارجی "، فصل هفتم با عنوان " تبعید امام به ترکیه "، و فصل هشتم با عنوان " تبعید امام خمینی به نجف اشرف " به بازگویی خاطرات روحانی در مورد روند تحولات سیاسی و نقشی که آیت الله خمینی در این عرصه داشته است، اختصاص دارد که حاکی از نگاه مثبت و حمایتگرانه وی از این تحولات و رهبری آن توسط آیت الله خمینی، و نقشی که خود در پیشبرد این نهضت داشته، می باشد. در لابلای این خاطرات روحانی به شرح چگونگی ادامه تحصیل خود در حوزه علمیه قم، و همچنین ادامه تحصیل دوره دبیرستان و اخذ دیپلم ادبی پس از سه سال و شرکت در امتحان ورودی برای دانشگاه و قبولی در رشته حقوق قضائی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران می پردازد، و اینکه در شهریور ماه سال ۱۳۴۸ و در آستانه ورود به دانشگاه ازدواج می کند و دوره تازه ای از زندگی اش آغاز می شود. شرح زندگی متاهلی در تهران و مشکلات آن، همراه با تحصیل در دانشگاه، روحانی را با فضائی کاملا متفاوت از فضای زندگی اش در سرخه و سمنان و قم آشنا می کند، و با رفتن به خدمت سربازی پس از اخذ لیسانس در فروردین سال ۱۳۵۲ تجربه تازه ای برای او رقم می خورد. او از چگونگی مقاومتش برای حفظ ریش خود در ایندوره سخن می گوید، و اینکه در دوره سربازی ازهر فرصتی برای انجام سخنرانی و تبلیغ و سفر به شهرهای دیگر استفاده می کرده، و با مانع چندانی برای انجام اینکار مواجه نبوده است.محل خدمت سربازی روحانی شهر نیشابور بوده است. با موافقت امام مسجد جامع این شهر از روزهای اول ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر می شود : " از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک رمضان، جناب سروان فریدونی در مسجد جامع سخنرانی می کند..." برای مردم خیلی عجیب بود که چطور یک افسر می خواهد در مسجد سخنرانی کند! به همین دلیل شب اول سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت روبرو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب اینکه بسیاری از مقامات ادارای و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند. البته در آن شب ها من با لباس شخصی ( کت و شلوار ) در مسجد سخنرانی می کردم و هر شب نیز جمعیت بیشتر می شد. برای مردم بسیار جالب بود که یک نفر نظامی سخنرانی مذهبی می کند و به آیات قرآن مجید و احادیث استناد می کند و در شب های احیا روضه می خواند. برخی از روسای ادارات که در جلسات سخنرانی شرکت کرده بودند، با شگفتی به من می گفتند : جناب سروان، شما خیلی خوب سخنرانی می کنید و اطلاعات دینی شما خیلی زیاد است. آنها نیز مانند بقیه مردم نمی دانستند من روحانی و معمم هستم. البته آقای موسوی( امام جماعت مسجد جامع ) من را به خیلی ها معرفی کرده بود، ضمن اینکه روحانیون شهر و جوانان انقلابی من را می شناختند.( ص ۳۳۵ )با خواندن این خاطرات در می یابیم که روحانی جزء معدود روحانیونی همچون خاتمی است که خدمت سربازی را تجربه کرده و با فضای نظامی قبل از انقلاب آشنایی یافته، و قطعا این تجربه به او در شناخت بهتر جامعه کمک کرده است. روحانی پس از سربازی یکسره وارد عرصه تبلیغ و سخنرانی می شود و با اوج گیری انقلاب اسلامی ایفای این نقش برجسته تر شده و تقریبا به یک چهره سرشناس تبدیل می شود که البته هراز گاهی موجبات دردسر برای او را از سوی ساواک فراهم می آورد. سخنرانی روحانی در مجلس ترحیم و بزرگداشت رحلت مصطفی خمینی درآبانماه ۱۳۵۶ یکی از فراز های زندگی وی در ایندوره است.فصل نهم خاطرات با عنوان " اوج گیری و پیروزی انقلاب اسلامی "، فصل دهم با عنوان " هجرت امام خمینی به پاریس "، و فصل یازدهم با عنوان " تثبیت انقلاب " پایان بخش جلد اول خاطرات روحانی است که برای علاقمندان به تاریخ ایندوره می تواند مفید باشد. باید امیدوار بود که مابقی این خاطرات، که اختصاص به خاطرات روحانی در سالهای پس از انقلاب و مسئولیت هایی که وی در مقامات مختلف طی این سالها داشته است، دارد بزودی انتشار یابد تا به تصویری کامل از این روحانی و چهره بازیگر سیاسی، که امروز در مسند مهم ریاست جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، و قرار است در این مقام مهم ایفای نقش نماید، دست یابیم.کتاب جلد اول " خاطرات دکتر حسن روحانی " که با پیوست ها در ۸۳۰ صفحه توسط مرکز تحقیقات استراتژیک اولین بار در سال ۱۳۸۷ انتشار یافته و تاکنون به چاپ سوم رسیده است، یکی از بهترین منابع برای شناخت شخصیت روحانی و مسیری که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طی کرده، می باشد. روحانی که حالا در سن ۶۵ سالگی به مقام بلندی، که برپایه خاطراتش در خواب یکی از اساتیدش در حوزه علمیه بدان نوید داده شده بود، دست یافته و انبانی از تجربیات تلخ و شیرین را با خود حمل می کند، سکاندار اداره کشوری با مشکلات عمیق داخلی و خارجی شده است و باید دید در این دوره از حیات و زندگی خود چه می کند؟ و چه کارنامه و خاطراتی از خود برجای می گذارد؟