طرح بحث
اين حزب اخيراً تأسيس شده و طبيعي است در يك فرايند جمعي به تدريج مواضع اين حزب برای جامعه سیاسی ایران از اجمال به تفصيل روشن شود. در اينجا بيشتر برداشت شخصي خود را به صورت مختصر در باره این تشکل تقديم مخاطبان گرامي ميكنم.
به نظرم تاسيس اين حزب نه بازسازي چپ اسلامي است نه حركت به طرف راست (ليبرال) اسلامي است. «چپ اسلامي» و «ليبرال اسلامي» واژههاي تحليلي است كه معمولا محمد قوچانی سردبير محترم مهرنامه برای تقسیمبندی و تفسير جريانهاي سياسي كنوني ايران بكار ميبرد كه از دقت، واقعنمایی و راهگشايي کافی برخوردار نيستند.
همه به ياد داريم كه قوچاني در ابتداي فعال شدن مجدد حزب كارگزاران اصرار داشت كه اين حزب را يك حزب ليبرال مسلمان بنامد، اما اين واژه حتی مورد استقبال اعضاي كارگزاران قرار نگرفت واز واژههايي ديگري غير از «راست ليبرال» يا حتي «ليبرال مسلمان» استفاده میشود.
حالا سوال اين است كه اگر كاربرد واژه «چپ اسلامي» براي حزب اتحاد ملت ايران اسلامي واقعنما و راهگشا نيست، پس واژه توصیفی-تحلیلی مناسب براي اين حزب كدام است؟ براي انتخاب واژهی مناسب برای این منظور نيازمندیم به جاي اينكه سنخها را از بالا (و فقط از درون ذهن و علائق خود) به يك تشكل سياسي تحميل كنيم، از واژههايي استفاده کنیم كه آن تشكل را بر اساس شواهد قابل وارسی در «موقعيت كنوني جريانهاي سياسي» کشور به خوبي جانمایی و توصیف و طبقهبندی کند تا مخاطبان هم به آن اقبال بیشتری کنند.
جایگاه حزب اتحاد در جامعه سیاسی
هماكنون در جامعه سياسي ايران سه جريان اصلي وجود دارد كه يكي از آنها بخاطر هزينههاي بالاي سياسي اهداف و روشهایش، صرفا در عرصهی آنلاین و خارج از ایران حضور مرئی دارد. باید دید حزب اتحاد چه نسبتی با این سه جريان سياسي دارد؟
جريان اول جريان سياسي اصولگرا است كه تشكلهاي متعدد اصولگرا از تندرو تا میانهرو را دربرميگيرد و اگر بخواهيم به زبان علم سياست و جامعه شناسی سياسي صحبت كنيم در درون اين جريان هم نيروهاي «محافظهكار» معتدل، هم اقتدارگرا و هم «بنيادگرا» حاضرند. بنابراین كاربرد واژه «راست سنتي» براي اين جريان چند لايه دقيق نيست. در ضمن نیروی اصلی اين جريان مشوق "توسعه" نیست و بخش قدرتمند سیاسی آن حتی ضد توسعه نیز هست. این جریان در بين ده الي پانزده درصد مردم ايران پايگاه اجتماعي دارد، اما در دوسوم لایههای بالای حکومت ایران تاثیر گذار است.
جريان دوم جريان تشكلهاي اصلاحطلب است. در درون اين جريان دوم بنيادگرايي مطلقاً وجود ندارد و اقتدارگرايي در بين آنها ضعيف است و اكثر تشكلهاي اصلاحطلب طرفداران جدي توسعه متوازن، حكومت قانون و به تعبير امروزي آن طرفدار حكمراني خوب هستند. البته در ميزان پايبندي اين تشكلها به همه لوازم مردمسالاري و حكومت قانون و حكمراني خوب تفاوتهايي وجود دارد. باز اگر بخواهيم با زبان علم سياست صحبت كنيم در ميان اين جريان ليبرال اقتصادي وجود ندارد، ولي سوسيالدموكرات، ليبرال سياسي و حتي محافظهكار سیاسی وجود دارد. اين جريان در ميان حداقل بيست درصد مردم ایران در شرايط معمولي پايگاه دارد و البته در موقعيتهاي خاص اين بيست درصد به چهل درصد هم رسيده است. همچنین این جریان در یک سوم قدرت حکومت ایران غیرمستقیم و از طریق دولت اعتدال تاثیرگذار است. البته تمام وجوه زندگی اصلاحطلبان از سوی اصولگرایان اقتدارگرا رصد و کنترل سیاسی و امنیتی میشود.
سومين جريان كه بايد به آن اشاره كرد «جريان تحولگرا» است. جريان اصولگرا و اصلاحطلب همچنان مصر هستند كه در چارچوب نظام فعلي جمهوري اسلامي و قوانين اساسی آن فعاليت كنند و تغییرات خارج از چارچوب را مطلوب و ممکن نمیدانند، اما جريان تحولطلب انتقادهاي ساختاري و حقوق اساسي به جمهوري اسلامي دارد و فعاليتهاي خود را در چارچوب جمهوري اسلامي محصور نميكنند. تشكلهاي اين نيروي سوم به دليل اينكه در زير حملات متمركز اصولگرايان اقتدارگرا و بنيادگرا هستند با اسم و رسم و به صورت شفاف در جامعه سياسي واقعي داخل ايران فعال نيستند و بیشتر در شبكههاي اجتماعي آنلاین و فضای رسانههای خارج از ایران حضور دارند. در ميان اين جريان ليبرال اقتصادي و سياسي چپ و دموكرات، چپ ارتدوكس و سلطنتجو نیز وجود دارد. اين جريان تحولطلب در میان پانزده درصد مردم ايران پايگاه اجتماعي دارد و در موقعيتهاي خاص پايگاه آنها به بيش از بيست و پنج درصد هم ميرسد. قدرت رسانهای این جریان از اصلاحطلبان به مراتب بیشتر است و اقتدارگرایان هم قادر به کنترل رسانههای ماهوارهای این جریان نیست.
اينك براي توصیف واقعنمایانهی حزب اتحاد ملت بايد جايگاه فعالان اين حزب را در میان جريان های سياسی اصلي فوق روشن كرد. حزب اتحاد در موقعيت كنوني جامعه سياسي ايران يك حزب "اصلاحطلب و مردمسالار" است که توسط "مسلمانان" تاسیس شده است و در ميان جريان دوم (یا اصلاح طلبان) قرار دارد. اين حزب علاقه دارد همچون ساير نيروهاي اصلاحطلب توسعه متوازن، حكومت قانون ، حكمراني خوب و ارتقا ئ سیستم های رفاه عمومی را در چارچوب جمهوري اسلامي تقويت كند. از این رو واژه چپ اسلامي واژه راهگشايي براي حزب اتحاد نيست و كاربرد اين واژه فضاي بحث را بجای روشنگری، مبهم و تاريك ميكند.
ويژگيهاي ديگر حزب اتحاد
غير از اشكالاتي كه در بالا اشاره شد (يعني خطا بودن كاربرد واژه چپ اسلامي براي حزب اتحاد) مشكل ديگر اين مفهوم اين است كه ويژگيهاي ديگر حزب اتحاد را به درستي توضيح نميدهد.
حزب اتحاد يك حزب جدي توسعهگرای انتقادی است. اين حزب معتقد است كه براي رويارويي با چالشهاي اساسي جامعه ايران (مثل فرسايش اقليم، فرسایش سرمایه اجتماعی، تراكم آسيبهاي اجتماعي، تبعیضهای جنسیتی و فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی، تقسيم جامعه به خودي وغيرخودي، اقتصاد رانتي و شبه حكومتي، ناكارآمدي سازمانهاي عظيم دولتي و شبه حکومتی و ...) راهي جز حركت نيروهاي فعال جامعه در چارچوب توسعه درونزا و بروننگر در پيش روي ايرانيان نيست.
اما توسعه مورد نظر حزب اتحاد توسعهاي همه جانبه (يعني توسعهای که به يكي از ابعاد چهارگانه اقتصادي، سياسي، فرهنگي واجتماعي تقليل پیدا نكند) و پايدار (يعني به حفظ محيط زيست و طبیعت حساس باشد) و مشاركتي - مردمي (و نه آمرانه و از بالا) است. نيروهاي محركه اين توسعه چهار اسبه است و نه یک اسبه: 1- نيروي توسعه اقتصادي توليدگرا (در برابر اقتصاد رانتي و غير مولد كنوني)، 2- نيروي توسعه سياسي (در برابر نیروی كنترل سياسي كه غیر مستقیم مشوق فساد ساختاري است)، 3- نيروي توسعه فرهنگي (در برابر مهندسی فرهنگي) و 4- نيروهاي توسعه اجتماعي (در برابر وضعيت آنوميك و آشفته اجتماعي).
باز تاكيد ميکنم حزب اتحاد ملت پس از تجربههاي گرانبهاي دوره سازندگي و اصلاحات، فرايند توسعه را تنها به توسعه اقتصادي يا توسعه سياسي تقليل نميدهد و به حركت «همزمان» چهار بعد توسعه كه اشاره شد، تاكيد دارد. با اين همه معتقد است اهمیت رتبی (و نه زماني) توسعه سياسي بر ساير ابعاد توسعه ارجح است زيرا حكومت در ايران بزرگترين نهاد (از لحاظ تعداد اعضا) و ثروتمندترين (از لحاظ دسترسي به منابع مالي و غيرمالي) و مسلطترين (از لحاظ داشتن ابزار كار براي نظارت بر امور) در مقايسه با ساير نهادهاي جامعه ايران است.
همين نگاه توسعهگرايي حزب اتحاد انديشه سياسي اين حزب را روشن ميكند. اين حزب توسعه سياسي و حتي مدرنتيه سياسي را تنها محدود به دموكراسي پارلماني نميكند و از دموكراسي عاطفي در سطح خانواده و روابط صميمي و از دموكراسي مشاركتي در سطح جامعه مدني و از دموكراسي جهاني در سطح بينالمللي دفاع ميكند. انديشه اقتصادي این حزب دفاع از بازار آزاد و رقابتي (و نه بازار رانتي و شبه حکومتی فعلي) و «سرمایهداری اخلاقی و مسئول در برابر فرودستان» است که میکوشد برای همه فعالان اقتصادي فرصت برابر ايجاد كند و با مداخلهی هوشمندانه و عدالتجویانه از رنج ضعیفترین اقشار بکاهد. اين حزب «بازار آزاد» را دست پنهاني نميداند كه خود به خود نظم پويايي جامعه را براي همه اقشار مردم سامان دهد. لذا حزب اتحاد هم طرفدار بازار آزاد و هم از نهادهای عمومي كه بخشهاي ضعيف جامعه را حمايت ميكند دفاع ميكند.
حزب اتحاد از لحاظ اجتماعي حزبي است كه از جامعهاي دفاع ميكند كه اكثر شهروندانش در ميان اقشار متوسط جامعه قرار بگيرند و با پيشرفت توسعه متوازن و همه جانبه تعداد اقشار بالا و پايين آن به نفع اقشار متوسط كم و كمتر شود. لذا اين حزب بهجاي انرژی گرفتن از تخاصم طبقاتي به همكاري هر سه قشر بالا و متوسط و پايين جامعه در جهت توسعه متوازن و همهجانبه كشور فكر ميكند. حزب اتحاد همچنين از لحاظ تاريخی متاثر از تجربه و فعاليت احزاب و تشكلهاي سياسي اصلاحطلب و قانونگرا و خشونتپرهیز در تاريخ معاصر ايران و جهان است.
از لحاظ انديشه ديني موسسان و اعضای حزب اتحاد متاثر از تفسیر دینی احياگران و اصلاحگرايان ديني در صد و پنجاه سال گذشته است. به بيان ديگر باورهای ديني فعالان حزب اتحاد متاثر از نوانديشان ديني است و برخلاف بنيادگرايان و اقتدارگرايان در عرصه سياسي راه مواجهه با اختلاف نظرهاي دينشناسان نوانديش و سنتي و بنيادگرايان را نه ابزار زور و تهدید كه گفت و گوهاي سازنده در عرصه عمومي ميداند. دین موسسان و اعضای حزب اتحاد با اخلاق پیشادینی و قانون عادلانهی دموکراتیکِ فرادینی سازگار است و در خدمت زندگی اخلاقیتر و معنویتر پیروان سنت دینی است.
يكي دیگر از جهتگيريهاي مهم حزب اتحاد (برخلاف بنيادگرايان و اقتدارگرايان سياسي) در نحوه مواجهه این تشکل با جريان تحولگراي خشونتپرهیز در عرصه سياسي است. حزب اتحاد برخورد از موضع قدرت و زندان و پروندهسازي با جريان تحولطلب را روا و سازنده نميداند. مهمترين راه مواجهه با اين موضوع حساس را گفت و گو در عرصه عمومي جامعه ميداند و معتقد است با ضرب و زور نميتوان بااين مساله روبرو شد. جامعه نياز به عرصه عمومي امن و محيط آرام نقد و بررسي دارد. جامعه نياز به اين دارد كه بر سر مهمترين مسائلش اجماع صورت بگيرد. جامعه به اين نياز دارد كه دولتش به يك طرف نرود و بقيه اركان حكومت ساز خود را بزنند. حزب اتحاد معتقد است با مسائل جدي جامعه همچون اقتدارگرايان نميتوان به ضرب و زور و تهديد متوسل شد.
خلاصه
حزب اتحاد يك حزب اصلاح طلب و توسعهگرای درونزا است و صادقانه و مجدانه به لوازم دموكراسي و حکمرانی خوب پايبند است و با تاسی به لیبرالیسم اقتصادی و یا تفسیر خاصی از دین لوازم دموکراسی را تخطیه نمیکند، چون مردمسالاری را یک فانتزی نمیداند و تقویت آن را برای درمان مهمترین عارضه توسعه جامعه ایران (که نا محدود بودن حکومت آن است) ضروری میبیند.
همچنان که اشاره شد در موقیت سیاسی کنونی ایران تشکل سیاسی اتحاد ملت را ذیل واژههای چپ اسلامی نمیتوان تفسیر کرد. اين حزب متعلق به جريان سياسي اصلاحطلب در جامعه سياسي ايران در كنار دو جريان ديگر اصولگرا و تحولگرا است. تحولات فکر سیاسی و دینی و اقتصادی بسیاری از موسسان حزب اتحاد در دهههای گذشته، حضور فعالان سیاسیای در این حزب که در گذشتههای دور و نزدیک سوابق و مواضع متکثری داشتهاند و همچنین حضور نسل جوانتر این حزب که با دستهبندیهای دهههای پیش نمیتوان آنها را شناخت، ضرورت پرهیز از تعابیری مثل چپ اسلامی برای این حزب را بیشتر میکند. اتحاد ملت حزبی اصلاحطلب، توسعهگرا و دموکراسیخواه است که توسط مسلمانان نواندیشی اداره میشود که در تاسیس، تحولات و اصلاحات جمهوری اسلامی نقش داشتهاند و حامی بسط آزادی، عدالت، رفاه و دموکراسی در ایرانند.
مفاهیم تحليلي را نسنجيده مصرف نكنيم
۵ آبان ۱۳۹۴