منع آموزش موسیقی به دست متولیان فرهنگ و هنر

۳ تير ۱۳۹۳

 
خبر بسته شدن کلاس های موسیقیِ فرهنگسراها که زیر نظر شهرداری تهران فعالیت می کنند از جمله مواردی بود که اعتراض بسیاری را برانگیخت. در این گزارش سعی داریم این خبر و زوایای آن را بیشتر واکاوی کنیم. از صحبت های آقای بهراد توکلی که خود از اساتید این کلاس ها بودند و اکنون در خارج از کشور به سر می برند نیز استفاده کرده ایم.
 

ابعاد تصمیم؛
در اولین تابستان ریاست حجت الاسلام «شهاب مرادی» در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، وی به صورت شفاهی دستور تعطیلی کلاس های موسیقی فرهنگسراها را صادر کرد. این روحانی جوان و سازمان متبوعش بدون اینکه بخشنامه ای دراین باره صادر کنند از مدیران فرهنگسراها خواسته اند که کلاس های موسیقی خود را تعطیل کنند. البته در این زمینه روایت ها کمی متفاوت نیز هستند. «بابک ربوخه» مدیر موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، تعطیلی کلاس های موسیقی فرهنگسراها را تکذیب می کند و می گوید: «فعلا قرار است به مدت چندهفته و به منظور ساماندهی خانه های موسیقی ثبت نام جدیدی انجام نشود.» اما فرهنگسراها خلاف گفته وی حرف می زنند. مدیر یکی از این فرهنگسراها در گفتگو با یکی از سایت های خبری می گوید: «سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به صورت شفاهی اعلام کرده که تا اطلاع بعدی از هیچ هنرجوی موسیقی در ترم تابستان ثبت نام به عمل نیاید.»
 

 «عبدالحسین مختاباد» -خواننده موسیقی سنتی و عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران- نیز ضمن تایید لغو این کلاس ها به این تصمیم اعتراض کرد و آن را اقدامی دانست که هیچ اندیشه ای پشت آن نبوده است. شفاهی بودن این ابلاغیه و دستور نیز محل چالش و پرسش است. یکی از اساتید موسیقی در یکی از فرهنگسراها شفاهی بودن این تصمیم از طرف آقای شهاب مرادی را به این دلیل می داند که سازمان به راحتی بتواند از زیربارمساله شانه خالی کند. این ابلاغیه کتبی نیست و از این رو نمی تواند رسانه ای شود و اگر پرسشی نیز دراین باره پرسیده شود، می توان به راحتی آن را انکار کرد.
 

آقای بهراد توکلی، نوازنده و استاد موسیقی و مدیر برنامه های سابق استاد فقید «محمدرضا لطفی» درباره تعطیلی این کلاس ها در گفتگو با «توانا» می گویند: «بنده از سال ۸۳ تا ۹۲ به مدت نه سال در فرهنگسرای ارسباران تهران تدریس موسیقی کردم و از نزدیک با کج فهمی های مسوولان رده بالای شهرداری و نفرت آنها از موسیقی آشنا هستم این در واقع از دستور آقای خامنه ای آغاز شد که در اواخر دهه هفتاد گفت آموزش موسیقی و گسترش آن همسو با مصالح و سیاست های جمهوری اسلامی نیست و مشخصا از آن هنگام پس از وقفه ای کلاس های موسیقی هر روز محدود تر و مشکلات آن بیشتر شد از جمله در سال ۹۰ دستور تفکیک جنسیتی کلاس های موسیقی آغاز شد و به راحتی به همه معلم ها گفتند هر کس ناراضی است تشریف ببرد متاسفانه آن روز اعتراضی جدی صورت نگرفت و همین بی عملی و بی کنشی جامعه موسیقی سبب شد تا امروز شاهد برچیده شدن آن در فرهنگسرا ها باشیم.» به گفته ایشان کلاس های موسیقی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از بدو تاسیس رسمی آن یعنی سال ۱۳۷۵ و حتی از اوائل دهه هفتاد در فرهنگسراهای تحت پوشش شهرداری تهران برقرار بوده و «به رغم سومدیریت های همیشگی و کج فهمی های رایج در امور فرهنگی مسئولین جمهوری اسلامی»، عموما معلمان موسیقی شاغل در فرهنگسراها با تعهد شخصی توانسته اند در این مدت نقش مهمی را در آموزش موسیقی ایفا نمایند. بنا به گفته آقای توکلی که خود از مدرسان این کلاس های موسیقی بودند:« نکته بسیار مهم این است که بدانیم فرهنگسرا ها به دلیل کمتر بودن شهریه آموزش در آنها (تا یک سوم آموزشگاه های موسیقی) نقش بسیار مهمی را در گسترش موسیقی و آموزش آن نزد اقشار کم درآمد تر جامعه داشته اند.»
 

 
 
ریشه های تصمیم؛
به نظر می رسد بهتر است کمی به دیدگاه آقای شهاب مرادی نسبت به موسیقی دقت کنیم. ایشان یک بار پس از انتخاب خود به ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری و در یک نشست خبری درباره آموزش موسیقی گفت: « آموزش و ترویج موسیقی جزء اهداف ما نیست، مخصوصا اینکه یک سری آموزشگاه موسیقی در کشور وجود دارد که در حال کار کردن هستند و از آنجا که این آموزشگاه‌ها با وزارت ارشاد همکاری می‌کنند، فرض بر این است که محیط مورد اعتمادی برای مردم دارند.»  به نظر می رسد این سیاست جزو نگاهی باشد که آیت الله خامنه ای رهبری جمهوری اسلامی در زمینه موسیقی آن را دنبال می کند. ایشان در فتوایی که در پاسخ به پرسش یکی از هواداران جوان خود صادر کرده بود تدریس موسیقی را حتی اگر حلال باشد، ناسازگار با اهداف عالیه نظام اسلامی قلمداد کرد. این جوان بیست و یک ساله از تمایل خود به یادگیری تار گفت و از ایشان به عنوان مرجع تقلید خود استفتا کرد که آیا یادگیری تار مشکلی دارد یا خیر؟ متن کامل پاسخ آیت الله خامنه ای این است:« بطورکلی، ترویج موسیقی و تدریس آن و تشکیل کلاس های موسیقی، هرچند موسیقی حلال باشد، با اهداف عالیه ی نظام مقدس اسلامی سازگار نیست و بهتراست جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صرف یادگیری علوم وفنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پرنمایند.»
شاید بر این اساس بتوان این ادعای «ایسنا»  را جدی تلقی کرد که  تعطیلی کلاس های موسیقی فرهنگسراها مدت زیادی است که در حال پیگیری است و تنها با روی کارآمدن شهاب مرادی این روند تسریع بیشتری پیدا کرده است. چنان که «خوراکیان»-مدیر وقت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران- در گفت و گویی بیان کرده بود: «ما برنامه‌ای برای توسعه و گسترش موسیقی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نداریم اما کلاس‌هایی که از قبل دایر بوده است، ادامه می‌یابد اما رویکرد ما محدود کردن این آموزش‌های موسیقی است.»
آقای بهراد توکلی نیز ضمن تایید این مساله اشاره می کند که اگر پای صحبت برخی دست اندرکاران سازمان مذکور که بنشینیم چنین می گویند که گویا خود شهردار هم چندان دخالتی در تعیین رئیس و تبیین سیاست های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نداشته و سرمنشا از "بالا"تر آغاز می شود. وی اما در عین حال شهرداری را نهادی می داند که مطابق قانون تمامی بودجه اش را از دریافت مستقیم از مردم شهر تامین می کند و موضوعیت آن ارائه خدمات شهری به مردم است و در تمامی دنیا این نهاد انتخابی، موظف به فراهم آوردن امکانات برابر فرهنگی و شهری برای مردم است. وی بر همین اساس پرسش اساسی را در این می بیند که:« ساختمان های شهرداری اموال عمومی است یا ملک یک روحانی و واعظ کم سواد به اسم آقای شهاب مرادی؟ اساسا این آدم با چهار کتاب فقهی خواندن چه اشرافی به مقوله هنر و فرهنگ دارد؟ تعریف او را از موسیقی فاخر ببینید:" موسیقی فاخر چیزی است که وقتی آن را بشنوید دلتان هوای دیدن مادرتان یا هوای زیارت بکند." خب این آدم با این تعریف از موسیقی فاخر! می شود مسوول سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران!» وی مشکل را در ذات جمهوری اسلامی دیده و می گوید:« مشکل ذات جمهوری اسلامی است که حکومت روحانیان بی فرهنگ است و طبیعی است که آنها با فرهنگ مشکل داشته باشند و شهرداری نسبت به این تضییع حق عمومی به که پاسخگوست ؟ مردم؟ قانون یا "بالا"؟» همانطور که در بالا آمده است تصمیم به محدودسازی آموزش و تدریس موسیقی از سوی بالاترین نهادهای حکومتی توصیه می شود و قبل از ریاست شهاب مرادی نیز پیگیری می شد.

آقای توکلی یکی از اسناد سازمان فرهنگی هنری شهردای تهران را در اختیار توانا قرار داده است که از سوی مرکز آموزش این سازمان به ریاست وقت سازمان(خوراکیان) نوشته شده است و در آن به صراحت عملکرد مناطقی که توانستند آموزش موسیقی را در فرهنگسراهای متبوع خود به پایین ترین حد برسانند و آن را "کاهش" دهند، به عنوان «بهترین» گزارش شده است. در قسمتی از این گزارش که در آبان ۹۲ تهیه شده است آمده است: «در مقایسه تعداد فراگیران تابستان امسال نسبت به تابستان ۹۱ مشخص گردید : مناطق ۱۱ با کاهش ۱۰۰ % ، ۲۲ با کاهش ۵۲% ، 17 با کاهش ۲۰% بهترین عملکرد و مناطق ۲۱ با افزایش ۱۱۷% ، ۷ با افزایش ۹۱% و ۶ با افزایش ۶۱% در تعداد فراگیران موسیقی ، ضعیف ترین عملکرد را مطابق با سیاست های ابلاغی سازمان داشته اند.»
 
 تبعات تصمیم؛
گفته می شود با این تصمیم نزدیک به ده هزار هنرجوی موسیقی از آموزش موسیقی محروم می شوند. به گفته یکی از اساتید موسیقی فعال در کلاس های موسیقی فرهنگسراها این مراکز در کنار خانه های فرهنگ، نزدیک به ۲۵ هزار هنرجو و ۱۴۰۰ مدرس موسیقی دارند که این تصمیم تازه مبنی بر لغو کلاس ها آن ها را بلاتکلیف کرده است. مساله مهم در این محرومیت این است که این کلاس ها هزینه اندکی داشتند و برای هنرجویانی که توان پرداخت هزینه سنگین کلاس های خصوصی آموزش موسیقی را نداشتند بسیار به صرفه بودند. از این روست که یکی از مدرسان این کلاس ها اشاره می کند که بیشترین ضرر را از این تعطیلی هنرجویان می برند نه مدرسان موسیقی. زیرا مدرسان به راحتی جذب کلاس های خصوصی و مراکز دیگر می شوند.۱۰