گسترش بیابانها
یکی از مهمترین بحرانهای ایران
بیابان را دشمن انسان در قرن بیست و یکم دانستهاند. آنگونه که سازمان ملل میگوید، «بیابانزایی» بزرگترین بحران بشر در مقطع فعلی است و بنا به گزارشهای بینالمللی، ایران نیز در ردهای بالا میان کشورهای بیابانزای جهان قرار دارد. با توجه به اهمیت این موضوع ۲۷ خرداد معادل با ۱۷جون، «روز جهانی بیابانزدایی» نامیده شد. به مناسبت این روز و با توجه به اهمیت این مساله برای کشورمان ایران، تصمیم گرفتیم به مساله بیابانزایی در ایران بپردازیم و در این رابطه با «دکتر ناصر کرمی» گفتگویی انجام دادهایم. کرمی در رشته «شناخت محیط زیست» دکترای خود را گرفته است. او در سال ۸۹ به عنوان «شخصیت سال فعال در حوزه محیط زیست» شناخته شد.
تعریف بیابان، بیابانزایی و بیابانزدایی
شاید بهتر باشد که در ابتدا با تعریف بیابان شروع کنیم و سپس به تعریف بیابانزایی بپردازیم. بیابان را از منظرهای گوناگون تعریف کردهاند. به عنوان نمونه، اقلیمشناسان مناطقی را که بارندگی در آن کمتر از ۵۰ میلیمتر در سال باشد، بیابان مینامند و مناطقی که بارندگی بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیمتر در سال باشد، «نیمه بیابانی» میدانند. گیاهشناسان نیز معتقدند بیابان منطقهای با فقر شدید پوشش گیاهی در سطحی وسیع و تراکم گیاهی در حدی بسیار نازل است. کارشناسان سازمان ملل متحد نیز «بيابان منطقهاي است كه در آن فعاليتهاي حياتي و توليد بيولوژيكي مانند فعاليتهاي انسان و حيوان و گياه كم باشد». براین اساس اگر بخواهیم پدیده بیابانزایی یا بیابانی شدن را تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم بیابانزایی ناشی از فعالیتهای مخرب انسانی است که پوشش گیاهی و حیات وحش را در سرزمین از بین میبرد. به تعبیری دقیقتر و بنا به تعریف «کنوانسیون بیابانزدایی»، این پدیده عبارت است از«تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک و نیمه مرطوب در اثر عواملی مانند عوامل انسانی و طبیعی» . دکتر ناصر کرمی نیز تعریف دو مفهوم بیابانزایی و بیابانزدایی و تفکیک این دو را مهم میداند. بنا به تصریح ایشان بیابانزایی با بیابانزدایی تفاوت دارد و این دو را نباید اشتباه گرفت. او ابتدا در تعریف بیابان می گوید، بیابان جایی ست که «زادآوری محیطی» در آن در حداقل ممکن است:«یعنی این پرسش مطرح میشود که هر هکتار زمین آنجا با استعداد طبیعی که خود دارد، چه اندازه میتواند حیات تولید کند؟ مثلا زادآوری محیطی یک هکتار زمین در گیلان بسیار بیشتر از زادآوری محیطی همان مقدار زمین، در سمنان یا یزد است.» از این رو و بنا به این تعریف پیشین است که دکتر کرمی بیابانزایی را عبارت میداند از پیشروی بیابانها و اصطلاحا کاهش زادآوری محیطی. به گفته ایشان همین پدیده اکنون در دنیا هفتصد میلیون نفر را تهدید میکند؛ مثلا در کشورهایی چون سومالی و چاد که قربانیان مساله بیابانزایی هستند. بر اساس این تعاریف و مقدمات است که میتوان گفت آنچه که مورد نظر بیابانزدایی ست، جلوگیری از بیابانی شدن زمینهایی است که در اثر اعمال مخرب انسان در معرض بیابانی شدن قرار دارند.
بیابانزایی؛ مهم ترین بحران ایران
کرمی نیمی از مساحت ایران را تحت تاثیر مساله بیابانزایی میداند. به تعبیری دقیقتر یعنی نیمی از مساحت ایران را کاهش زادآوری محیطی و کاهش قدرت سرزمین تهدید میکند. او در توضیح بیشتر این بحران میگوید: «من مساله بیابانزایی را مهمترین بحران ایران میدانم. این را به طور جدی میگویم. چرا؟ چون در مساله بیابانزایی، سرزمین به یک زمین دیگر تبدیل میشود، به یک بیابان تبدیل میشود و دیگر هم نمیتواند برگردد از دست رفته است. جایی که به بیابان تبدیل شود با کمک باران هم دیگر نمیتواند تبدیل به سرزمینی شود که قدرت زادآوری محیطی بالایی دارد. همین خوزستان اگر جنس خاک مناسب باشد و آب در دسترس باشد میتوان آبادش کرد اما بیایانزایی موجب میشود که توان یک سرزمین از دست برود و سرزمین به یک سرزمین خسته و رنجور تبدیل شود.»
بنا به گفته دکتر کرمی ایران درست در کمربند بیایانزایی قرار گرفته است. این کمربند از پاکستان و هند میآید و ایران و کل خاورمیانه را در برمیگیرد و تا شمال آفریقا و آمریکای مرکزی و نیز جنوب آمریکای شمالی مانند مکزیک می رسد.
علل بیابان زایی
اما بیابانزایی چه عللی دارد؟ به طور کلی علل بیابانزایی را میتوان در دو دسته، طبقهبندی کرد؛ طبیعی و انسانی. اما بیابانزایی طبیعی به مقدار زیادی از کنترل انسان خارج است مانند تغییر اقلیم. دکتر کرمی در توضیح بیشتر علل طبیعی بیابانزایی میگوید: «مثلا به مدت طولانی خشکسالی رخ میدهد و سرزمین کم کم پوشش طبیعی خودش را از دست میدهد. این مانند یک دومینو است. یعنی باران نمیآید، پوشش گیاهی ضعیف میشود و چون این پوشش گیاهی ضعیف میشود، خاک محافظش را از دست میدهد و بعد از این فرسایش خاک رخ میدهد یعنی خاک فرسوده میشود. بعد دیگر باران فایده ندارد؛ چون خاکی وجود ندارد که در آن گیاه بارور شود و حیات وحش به وجود بیاید». علل انسانی بیابانزایی را نیز میتوان اینگونه برشمرد: بهرهبرداری نادرست از زمینهای کشاورزی، استفاده افراطی از کود و سموم شیمیایی، چرای مفرط و بیش از ظرفیت از مراتع، بهرهبرداری بیرویه از جنگلها و غیره . دکتر ناصر کرمی نیز بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی و دستکاری غلط در نظام هیدروشناختی زمین را از عوامل اصلی بیابانزایی میداند که اتفاقا عللی انسانی نیز هستند. در توضیح بیشتر این مساله، به سدها اشاره میکند و رواج گسترده آنها را یکی از عوامل انسانی اصلی در بیابانزدایی در ایران میداند. «آبی که از بالای کوه میآید و وارد رودخانه میشود و به پایین دست میرود، منطقیترین مسیر خودش را طی میکند. اما ما میرویم در بالا دست سد میزنیم. چرا؟ مثلا میگوییم شهر تهران آب میخواهد. هشتاد سد دارد برای تهران آب میبرد. به این فکر میکنیم که این آب از کجا میآید؟ در شهریار و سمنان و آن اطراف، صدها روستا تخلیه شده است. چون این روستاها، آب ندارند. آب در بالادست گیر کرده است و برای تهرانیها خرج میشود. این است که در سمنان شما پدیده بیابانزایی را دارید. این است که فعالان محیط زیست با سدها مخالف هستند. استدلال موافقان سد این است که آب هدر میرود. می رود به بیایان. خب ولی به این توجه نمیکنند که اگر انسان در آنجا نیست، گیاه که هست، حیوان که هست. آنها هم حق زندگی دارند. شما که نمیتوانید تصمیم بگیرید آنها وجود نداشته باشند. یک دلیل دیگر بیابانزایی هم چرای بیرویه است. الان که من دارم با شما صحبت میکنم در ایران دامها سه برابر ظرفیت مراتع هستند. یعنی تو در آشپزخانهات برای دو نفر غذا داری ولی برایت شش مهمان آمده است. نتیجه این است که پوشش گیاهی از بین میرود و فرسایش خاک رخ می دهد».
ایران؛ دومین کشور بیابانزای جهان
بیش از نیمی از مساحت کشور ایران را مناطق بیابانی یا نیمه بیابانی تشکیل میدهد. از این میان، یک پنجم از مساحت کشور نیز در شمار بیابانهای واقعی جهان قرار دارند. بیابان لوت با هشتادهزارکیلومتر مساحت، گرمترین بیابان جهان نیز محسوب میشود. کرمی نیز با استناد به ردهبندی محیط زیستی سازمان ملل میگوید: «در زمینه بیابانزایی، دومین کشور بیابانزای جهان هستیم. ایران همچنین اولین کشور رودررو با پدیده فرسایش خاک در جهان نیز است. در زمینه مشکل کم آبی نیز، ما به همراه کشورهایی چون چاد و سومالی در ردیف پنج کشور اول جهان قرار داریم».
بهبود محیط زیست، ریاضت ملی می خواهد
در نهایت از دکتر کرمی درباره شعارهای محیط زیستی تیم آقای روحانی پرسیدیم و این که این تیم به ریاست خانم دکتر معصومه ابتکار میتوانند کاری را به پیش ببرند یا خیر. ایشان در پاسخ به وجود انگیزه و اراده جدی در تیم محیط زیستی دولت یازدهم برای بهبود مساله محیط زیست اشاره کردند. بنا به استدلال ایشان، افراد این گروه محیط زیستی هستند و علائق زیست محیطی نیز دارند. اما مساله اصلی به زعم ایشان این است که دولت مطلقا ابزار و توان احیای محیط زیست را ندارد. او یکی از دلایل را مشکل اقتصادی کشور میداند و اینکه آنها یک اقتصاد سوخته را تحویل گرفتند. دولت در زمینه اقتصادی تحت فشار است و اصلا به زور حقوق کارکنان خویش را میدهد. ایشان در توضیح دلایل دیگر میگوید: «نکته دیگر اینکه جامعه ایرانی ظرفیت یک ریاضت ملی در زمینه محیط زیست را ندارد. مثلا اگر بخواهیم یک برنامه جامع محیط زیستی داشته باشیم، باید مصرف آب را به یک ششم میزان کنونی کاهش بدهیم. بهرهبرداری از چاههای زیرزمینی را کلا متوقف کنیم. دامداری سنتی باید متوقف شود و چون اکثر این ریاضتها و فشارها بر بخش روستایی وارد میشود، بخش شهری باید بپذیرد که یارانه نگیرد تا این یارانه به روستاییها داده شود. ریاضت ملی یعنی مشقتی که همه باید متحمل شوند تا ایران حفظ شود. اما جامعه ایرانی آمادگی تن دادن به چنین ریاضتی را ندارد. از این رو من تصور نمیکنم که آقای روحانی اصلا بتواند موفق شود.»